هدایت به بالای صفحه

حسام فرهنگی قوچانی | مطالب مذهبي
دو قطره ارزشمند در نزد خداوند

دو قطره ارزشمند در نزد خداوند

امام سجاد (علیه السلام) فرمودند:

ما مِن قَطرَةٍ اَحَبَّ إلَی اللهِ عَزَّوجَلَّ مِن قَطرتَینِ: قَطرةِ دَم فی سَبیل اللهِ، وَ قَطرَةِ دَمعٍ فی سوادِ اللَّیلِ لا یُریدُ بِها عَبدٌ إلاّ اللهَ عزَّو جَلَّ


هیچ قطره ای نزد خدای متعال، محبوبتر از دو قطره نیست: یکی قطره خونی که در راه خدا ریخته می شود، دیگری قطره اشکی که در تاریکی شب فقط به خاطر خدا ریخته می شود.

الخصال، ج ۱، ص ۵۰

برچسب ها: حدیث
[ یکشنبه بیست و هفتم مهر ۱۴۰۴ ] [ 9:45 ] [ حسام ] [ ]
شیطان جرات نمی کند!

شیطان جرات نمی کند!

آنجا که یاد امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) هست، مگر شیطان جرات می کند به آنجا برود؟!

علامه مصباح یزدی ۱۳۹۷/۰۶/۱۵

[ شنبه بیست و ششم مهر ۱۴۰۴ ] [ 19:53 ] [ حسام ] [ ]
معیار شیعه بودن در بیان امام باقر(ع)

هركه مطیع خدا باشد، دوست ماست و هركه از خدا نافرمانى كند، دشمن ماست. ولایت ما جز با عمل كردن و جز با ورع به‌دست نمی‌آید.

معیار شیعه بودن در بیان امام باقر(ع)

جابر بن عبدالله انصاری روایتی از امام محمد باقر(ع) نقل کرده است که در آن، برخی خصوصیّات شیعیان اهل نجات بیان شده است. در آن روایت حضرت باقرالعلوم (ع) ادعای تشیّع و دوست داشتن اهل‌بیت«ع» را به تنهایی برای اثبات تشیّع و رستگاری کافی ندانسته، می‌فرمایند: ای جابر! به خدا سوگند شیعه ما نیست، جز کسی که تقوا داشته باشد و از خداوند اطاعت کند؛

«فَوَ اللَّهِ مَا شِیعَتُنَا إِلَّا مَنِ اتَّقَى اللَّهَ وَ أَطَاعَهُ» (۱)


سپس، امام«ع» به بیان بعضی از نشانه‌های شیعیان پرداخته، می‌فرمایند: شیعیان شناخته نشوند، جز با فروتنى، خشوع، صداقت، امانت‌داری، مداومت بر ذکر و یاد خدا و تلاوت قرآن، اهتمام به نماز و روزه، نیكى به والدین، گره‌گشایی از همسایگان فقیر، قرض‌داران و یتیمان، و سخن گفتن دربارۀ مردم، فقط به خیر و نیکی.

در بخش دیگری از آن روایت شریف می‌خوانیم: از خدا پروا كنید و براى آنچه نزد خداست عمل كنید، خداوند با هیچ‌كس خویشى ندارد، محبوب‌ترینِ بندگان خداوند عزّوجلّ و گرامی‌ترینشان نزد او، با تقواترین و مطیع‌ترینِ آنهاست.

اى جابر! به‌خدا جز با اطاعت خداى تبارك‌وتعالى، تقرّب به او ممکن نیست. همراه ما برات آزادى از جهنّم نیست و كسی بر خداوند حجّت ندارد.

در فراز آخر حدیث نیز امام باقر«ع» می‌فرمایند: هركه مطیع خدا باشد، دوست ماست و هركه از خدا نافرمانى كند، دشمن ماست. ولایت ما جز با عمل كردن و جز با ورع به‌دست نمی‌آید؛


«مَنْ كَانَ لِلَّهِ مُطِیعاً فَهُوَ لَنَا وَلِی وَ مَنْ كَانَ لِلَّهِ عَاصِیاً فَهُوَ لَنَا عَدُوٌّ وَ مَا تُنَالُ وَلَایتُنَا إِلَّا بِالْعَمَلِ وَ الْوَرَعِ» (۲)

پی نوشت:
۱. الكافی، ج ۲، ص ۷۴.
۲. الكافی، ج ۲، ص ۷۵.

[ پنجشنبه بیست و چهارم مهر ۱۴۰۴ ] [ 18:21 ] [ حسام ] [ ]
حدیث/ ترک امر به معروف و نهی از منکر

حدیث/ ترک امر به معروف و نهی از منکر

امام سجاد (علیه السلام) در حدیثی فرمودند:

اَلتّارِکُ لِلأمرِ بِالمَعروفِ وَ النَّهیِ عَنِ المُنکَرِ کَنابِذِ کِتابِ اللهِ وَراءَ ظَهرِهِ


آن که امر به معروف و نهی از منکر را ترک می کند، همچون کسی است که کتاب خدا را پشت سر انداخته است.

حیاة الامام زین العابدین، ص۳۴۴

موضوعات: مطالب مذهبي
برچسب ها: حدیث
[ پنجشنبه بیست و چهارم مهر ۱۴۰۴ ] [ 10:3 ] [ حسام ] [ ]
خاص ترین پدر شهید از دنیا رفت +عکس

"حاج قاسم‌علی بندری" که ۸۰۰ شهید را غسل داده بود، به دیدار فرزند شهیدش محمدرضا بندری شتافت.


[ چهارشنبه شانزدهم مهر ۱۴۰۴ ] [ 10:10 ] [ حسام ] [ ]
عکس/ بازگشت پرستوهای مهاجر به وطن

پیکر‌های مطهر ۴۴ شهید تازه تفحص‌شده که در دوره‌های اخیر در مناطق عملیاتی جنوب کشور به شهادت رسیده اند، در مرز شلمچه مورد استقبال مردم و یگان‌های رزمی مستقر در منطقه قرار گرفتند.

[ چهارشنبه شانزدهم مهر ۱۴۰۴ ] [ 10:4 ] [ حسام ] [ ]
ستاره درخشان تاریخ منطقه

بزرگی و عظمت سید هاشم صفی الدین را باید در عبارت آقا پیدا کرد که فرمودند: نام نیک و چهره نورانی جناب سید هاشم صفی الدین ستاره درخشان تاریخ منطقه است.

[ سه شنبه پانزدهم مهر ۱۴۰۴ ] [ 13:26 ] [ حسام ] [ ]
پاسخ رهبرانقلاب به استفاده از تعبیر «حجاب اجباری»

حرام کوچک و بزرگ ندارد؛ آنچه حرام شرعی است نبایستی به‌صورت آشکار در کشور انجام بگیرد.

پاسخ رهبرانقلاب به استفاده از تعبیر «حجاب اجباری»

رهبر معظم انقلاب اسلامی چند سال پیش در دیدار با مداحان اهل‌بیت(ع) دربارۀ مسألۀ حجاب اجباری فرمودند: «آنچه بنده را حسّاس می‌کند، این است که ناگهان شما می‌بینید از دهان یک گروهی از افرادی که جزو خواص محسوب می‌شوند، مسئله‌ی «حجاب اجباری» مطرح می‌شود؛ معنایش این است که یک عدّه‌ای نادانسته -حالا من می‌گویم نادانسته؛ ان‌شاءالله نادانسته است- همان خطّی را دنبال می‌کنند که دشمن با آن‌همه خرج نتوانسته است آن خط را در کشور به نتیجه برساند؛ همان خط را دارند دنبال می‌کنند؛ در بین اینها روزنامه‌نگار هست، در بین اینها روشنفکرنما هست، در بین اینها آخوند و معمّم هست. [می‌گویند] «امام که فرمودند باید زن‌ها باحجاب باشند، همه‌ زن‌ها را نگفتند»! حرف بی‌خود! ما بودیم آن‌وقت، ما خبر داریم؛ چطور این‌جور است؟ امام در مقابل یک منکر واضحی که به‌وسیله‌ی پهلوی و دنباله‌های پهلوی در کشور به وجود آمده بود، مثل کوه ایستاد، گفت باید حجاب وجود داشته باشد.

در مقابل همه‌ منکرات، امام همین‌جور محکم ایستاد. همان وقت بحث تجارت مشروبات الکلی بود؛ ما در شورای انقلاب بودیم، جلسات مشترکی با دولت داشتیم، همان وقت کسانی بودند که معتقد بودند تجارت مشروبات الکلی برای کشور فایده دارد، ما از این فایده چطور صرف‌نظر کنیم؛ مایل بودند این تجارت ادامه پیدا بکند، از بیرون شراب بیاورند. امام قرص‌ومحکم ایستاد؛ در مقابل حرام الهی، امام بزرگوار می‌ایستاد و ایستاد؛ این حرام الهی بود. حالا آقا از آن طرف درآمده [می‌گوید] که «آقا! این گناه که مثلاً از غیبت بزرگ‌تر نیست؛ چرا شما در مقابل غیبت کسی را تعقیب نمی‌کنید، در مقابل این [کار] که مثلاً روسری را بردارد‌ یا بی‌حجاب باشد، تعقیب می‌کنید». ببینید چه [خطایی]؟ عدم تشخیص؛ آنچه انسان [از آن] رنج می‌برد، این است که تشخیص نیست.


ما که نگفتیم اگر کسی در خانه‌ خودش در مقابل نامحرم روسری‌اش را برداشت، ما او را تعقیب می‌‌کنیم؛ [خیر] ما او را تعقیب نمی‌کنیم، در خانه‌ خودش است، کار شخصی می‌کند. آن کاری که در ملأ انجام می‌گیرد، در خیابان انجام می‌گیرد، یک کار عمومی است، یک کار اجتماعی است، یک تعلیم عمومی است؛ این [خطا]، برای حکومتی که به نام اسلام بر سرِ کار آمده است تکلیف ایجاد می‌کند. حرام کوچک و بزرگ ندارد؛ آنچه حرام شرعی است نبایستی به‌صورت آشکار در کشور انجام بگیرد.»

(بیانات رهبر انقلاب در دیدار با مداحان 96/12/17)

موضوعات: مطالب مذهبي
برچسب ها: حجاب اجباری
[ سه شنبه پانزدهم مهر ۱۴۰۴ ] [ 10:17 ] [ حسام ] [ ]
مذمت عیب جویی در کلام امام سجاد(ع)

مذمت عیب جویی در کلام امام سجاد(ع)

امام سجاد (علیه السلام) فرمودند:

کَفی بِالمَرءِ عَیباً اَن یَنظُرَ فی عُیوبِ غَیرِه ما یَعمی عَلَیهِ مِن عَیبِ نَفسِهِ


در عیب انسان همین بس که در عیوب دیگران بنگرد و از دیدن همان عیب در خودش نابینا باشد.

کافی، ج ۲، ص ۴۶۰

برچسب ها: عیب جویی
[ دوشنبه چهاردهم مهر ۱۴۰۴ ] [ 10:33 ] [ حسام ] [ ]
سرعت در پذیرش خطا +عکس

حجت الاسلام پناهیان درباره پذیرفتن خطا گفتند: سرعت در پذیرش خطا، نشانه درایت و آمادگی بالا برای رشد است؛ والا نادان ترین و لجبازترین افراد هم ممکن است پس از مدتی خطاهای خود را بپذیرند.

[ یکشنبه سیزدهم مهر ۱۴۰۴ ] [ 10:12 ] [ حسام ] [ ]
صَالِحُ المُؤْمِنِینَ کیست؟

ابن‌ عبّاس می‌گوید:

فَإِنَّ اللهَ هُوَ مَوْلاهُ وَ جِبْرِيلُ وَ صالِحُ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمَلائِكَةُ.


«صَالِحُ المُؤْمِنِینَ»، اختصاص به امیرالمؤمنین علیه‌السلام دارد.

شواهدالتنزیل، ج۲، ص۳۵۱

موضوعات: مطالب مذهبي
[ یکشنبه سیزدهم مهر ۱۴۰۴ ] [ 10:11 ] [ حسام ] [ ]
عکس/ زندگی شهید نصرالله در قم

تصویری دیده‌نشده از سید‌حسن نصر‌الله رهبر شهید حزب‌الله لبنان ‌‌هنگام زندگی در قم‌/ دهه ۶۰

[ جمعه یازدهم مهر ۱۴۰۴ ] [ 19:48 ] [ حسام ] [ ]
امام حسن عسکری(ع) «شیعه تراز» را معرفی کردند

مهم‌ترین محور حیات ایشان، معرفی ویژگی‌های شیعه تراز بود؛ شیعه‌ای که دیگران را بر خود ترجیح دهد، در جایگاه‌های امر الهی حضور یابد، از نهی‌های خدا دوری کند و زینت اهل بیت (ع) باشد نه مایه ننگ آنان.

ما شیعه تراز هستیم؟

، بخش هایی از بیانات حجت‌الاسلام رفیعی را خواهید خواند:

*امام حسن عسکری (ع) زندگی کوتاه اما پرمعنایی داشتند یکی از چالش‌های دوران ایشان، تردید در امامت بود که به دلیل دوری آن حضرت از مدینه و وجود برادری به نام سید محمد ایجاد می‌شد.


*امام عسکری (ع) در شرایط دشوار، مسئولیت سنگین حفاظت از وجود مقدس حضرت ولی عصر (عج) را برعهده داشتند و در عین حال با نشان دادن فرزند خود به یاران خاص، جانشین خویش را معرفی کردند.

*مهم‌ترین محور حیات ایشان، معرفی ویژگی‌های شیعه تراز بود؛ شیعه‌ای که دیگران را بر خود ترجیح دهد، در جایگاه‌های امر الهی حضور یابد، از نهی‌های خدا دوری کند و زینت اهل بیت (ع) باشد نه مایه ننگ آنان.


*اگر فردی در مجلس غیبت، ربا، شراب یا بی‌حجابی باشد نمی‌تواند خود را شیعه بداند. شیعه واقعی کسی است که در اوامر الهی مطیع و از منکرات دور باشد.

موضوعات: مطالب مذهبي
برچسب ها: به وقت تفکر
[ چهارشنبه نهم مهر ۱۴۰۴ ] [ 20:31 ] [ حسام ] [ ]
شهیدی که پوشیدن این لباس را حرام می‌دانست

دعا کن شهادت نصیبم بشه، این لباس ها رو به ما دادن تا در کلاس های دفاع شخصی شرکت کنیم. شرعا برای من حرومه این رو داشته باشم.

شهیدی که پوشیدن این لباس را حرام می‌دانست

در دانشگاه امام حسین(ع) کلاس های دفاع شخصی برگزار می شد. به کسانی که در این کلاس ها شرکت می کردند، لباس های رزمی هدیه می دادند.

چون دیرتر از بقیه در کلاس شرکت کردم، لباس به من نرسید. یک روز در حال رفتن به باشگاه بودم که ابراهیم صدایم کرد و گفت:«برادر، این لباس دفاع شخصی من برای تو.»


«حاج ابراهیم، چرا لباست رو به من میدی؟»

«اگه خدا بخواد و بی بی زینب(ع) قبول کنه، قراره مدافع حرم بشم. دعا کن شهادت نصیبم بشه، این لباس ها رو به ما دادن تا در کلاس های دفاع شخصی شرکت کنیم. شرعا برای من حرومه این رو داشته باشم. شما که داری کلاس میری و لباس نداری استفاده کن.»

هنگامی که این جمله را گفت انگار که یک پارچ آب یخ روی سرم خالی کردند.

ابراهیم به کوچک ترین چیزهایی که می توانست مانع شهادتش شود فکر می کرد و هرگز مال شبهه ناکی در زندگی اش راه نداد.

خاطره‌ای از هم دوره شهید

برگرفته از کتاب «اسمی از تبار ابراهیم»؛ روایت هایی از زندگانی شهید مدافع حرم ابراهیم اسمی

[ دوشنبه هفتم مهر ۱۴۰۴ ] [ 9:35 ] [ حسام ] [ ]
دست‌نوشته شهید سلیمانی در وصف سیدحسن نصرالله

برای نخستین بار، دست‌نوشته‌ای از شهید حاج قاسم سلیمانی منتشر شد که در آن ارادت عمیق خود را به سید حسن نصرالله ابراز کرده است.

دست‌نوشته شهید سلیمانی در وصف سیدحسن نصرالله

برای اولین بار، بخش‌هایی از دست‌نوشته‌ای تأثیرگذار و عمیق از سردار شهید حاج قاسم سلیمانی، فرمانده فقید نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، منتشر شد که احساسات پاک و ارادت بی‌شائبه او را نسبت به سید حسن نصرالله، دبیرکل حزب‌الله لبنان، آشکار می‌سازد. این یادداشت که در حاشیه یکی از دیدارهای این دو فرمانده بزرگ جبهه مقاومت در بیروت به رشته تحریر درآمده، پرده از عمق رابطه روحی و معنوی میان این دو اسطوره برمی‌دارد.

شهید سلیمانی در این دست‌نوشته کوتاه اما پرمعنا، لحظه دیدار با سید حسن نصرالله را چنین توصیف می‌کند:


«ساعت ۴ بعد از ظهر حرکت کردم وقت اذان طرفش بودم… چقدر با دیدن او جان می‌گیرم و دوستش دارم. حاضرم هر چه دارم نه نصف کنم بلکه همه را به او دهم. سید بوی خدا را می‌دهد. دوستش دارم.»


انتشار این دست‌نوشته ، نه تنها یاد و خاطره این دو شهید بزرگوار را گرامی می‌دارد، بلکه عمق ایمان و اخلاص حاکم بر جبهه مقاومت را نیز برجسته‌تر می‌کند؛ ایمانی که فراتر از مرزهای جغرافیایی، قلوب فرماندهان را به یکدیگر پیوند می‌داد و آنان را در مسیر مبارزه برای آرمان‌های الهی استوارتر می‌ساخت. این سند ارزشمند، پنجره‌ای تازه به ابعاد ناشناخته‌ای از شخصیت و روحیات شهید سلیمانی می‌گشاید و درک عمیق‌تری از پیوند ناگسستنی میان او و سید حسن نصرالله به دست می‌دهد.

[ یکشنبه ششم مهر ۱۴۰۴ ] [ 9:50 ] [ حسام ] [ ]
عکس/ شهیدان نصرالله و محمود باقری

عکس دیده نشده از شهیدان نصرالله و سردار محمود باقری را مشاهده می کنید.

[ شنبه پنجم مهر ۱۴۰۴ ] [ 13:36 ] [ حسام ] [ ]
خواب بودیم که شهید ابوالفضل رضایی نجاتمان داد

ساعت ۱۲ ظهر ۲ تیرماه، چشمان خواب‌آلود ابوالفضل، سایه سنگین جنگنده دشمن را که می‌بیند، برمی‌خیزد و به سمت خوابگاه می‌دود و دوستانش را بیدار می‌کند.

خواب بودیم که شهید ابوالفضل رضایی نجاتمان داد

ساعت ۱۲ ظهر ۲ تیرماه، آسمان نیلی تهران رنگ خاکستری به خود می گیرد. چشمان خواب‌آلود ابوالفضل، سایه سنگین جنگنده دشمن را که می‌بیند، برمی‌خیزد و بی‌هیچ‌ تردیدی به سمت خوابگاه می‌دود.

دوستانش را بیدار می‌کند: «حمله کردند، برید بیرون!»


دوستانش فریاد می‌زدند: «ابوالفضل، تو هم بیا!» ابوالفضل می‌گوید: «نه، رفیقم انتهای سالن خوابه، باید بیدارش کنم.» بمب آخر را که زدند، ابوالفضل و رفیقش زیر آوار ماندند.

جنگجویی از طبرستان
شهید ابوالفضل رضایی‌روشن، ۲۱ ساله، پنج ‌ماهی بود که در فراجای تهران خدمت می‌کرد؛ سرباز وظیفه‌ای از خطه مازندران و دلیرمردی از روستای روشن‌آباد. پدرش کشاورز است، کشاورزی که دستانش عطر شالیزار می‌دهد. مادرش، ابوالفضل و ابراهیم را با جان و دل بزرگ کرد، اما رژیم صهیونیستی قاب خانوادگی آنها را ۲ تیرماه۱۴۰۴ تکه‌تکه کرد. از این پس، نوار مشکی برای ابد روی قاب شیشه‌ای روی دیوارخانه‌شان باقی خواهد ماند.

محمدعلی رضایی‌روشن، پدر ابوالفضل، روی پیشانی‌اش می‌زند و با چشمانی بغض‌آلود می‌گوید: «ابوالفضل می‌گفت ما خون‌مان طبری است، طبری‌ها به همین سادگی تسلیم نمی‌شوند. جنگجویی در خون‌مان است.
پای حفاظت از سرزمین‌مان که به میان بیاید، جان می‌دهیم. وقتی گفتم ابوالفضل برگرد، گفت: بابا، من اهل جا زدن نیستم، تا آخرش می‌مانم؛ اگر بزنن دست ما نیست، شهید می‌شویم؛ شما پدر شهید و مادر هم مادر شهید می‌شود.»

خدا او را سرسپرده می‌خواست
همه زنان روستا اگر دستان سمانه‌ خانم را بگیرند، باز هم او توان برخاستن ندارد. ابوالفضلش بی‌سر بازگشته. مادر می‌گوید: «دو ماه ندیده بودمش. پیکرش را که دیدم، گفتم می‌خواهم صورتش را ببوسم.

گفتند: سر ندارد. گفتم: بگذارید لااقل پاهایش را ببوسم. بمیرم برای ابوالفضل بی‌سرم، پاره‌تنم. به خدا قسم که اگر به هر روش دیگری به غیر از شهادت از دستش می‌دادم، یک لحظه هم نمی‌توانستم دوام بیاورم. ‌ گویی این خاصیت شهادت است که صبر و تحمل خانواده را زیاد می‌کند.»

مادر، حلالمان کن!
جنگ که شد، به سربازها گفتند شب‌ها بهتر است در خوابگاه نمانید؛ خانه اقوام یا آشنایی بروید. ابوالفضل کسی را در تهران نداشت. آنقدر خجالتی بود که خانه دوستانش هم نمی‌رفت. آخرین باری که با مادرش حرف زد، خبرداد که «شب‌ها در امامزاده می‌خوابیم.» ولی شب قبل از حادثه دیگر به امامزاده نرفتند. او و تعدادی از سربازها در محوطه پادگان ماندند. دوستانش در خوابگاه خواب بودند. وقتی نگهبانی ابوالفضل تمام شد، با چشمان خسته که به آسمان نگاه کرد جنگنده‌ها بی‌رحمانه به سمت پادگان می‌آمدند.

مادر می‌گوید: «هفت روز بعد از خاکسپاری ابوالفضل، چند سرباز از تهران به خانه‌مان آمدند. غم روی صورتشان داغ دلم را تازه کرد. جلو آمدند و همچنان که سر به زیر داشتند، گفتند: مادر، حلالمان کن! ما مدیون ابوالفضل هستیم. اگر الان زنده‌ایم، از مردانگی و جوانمردی پسر شماست. بمب اول را که زدند، او به جای اینکه فرار کند، ماند و بیدارمان کرد. دوباره به سمت خوابگاه رفت. یکی از سربازها، انتهای سالن خوابیده بود.

ابوالفضل برای بیدار کردن او رفته بود. وقتی بمب آخر را زدند، هر دو با هم شهید شدند.»

می خواست خلبان شود
این روزها عباس رضایی‌روشن، پدربزرگ ابوالفضل، شانه‌هایش را تکیه‌گاه دختر و دامادش کرده است. او می‌گوید: «پدر و مادر ابوالفضل دخترعمو و پسرعمو هستند. دخترم سمانه که باردار می‌شود، برای سلامتی بچه را نذر حضرت ابوالفضل(ع) می‌کنند. ابوالفضل از همان کودکی عاشق هیئت و مجلس روضه بود. هفت سال پی‌درپی پول‌های قلکش را تحویل سقانفار(سقاخانه) روستا می‌کرد تا خرج محرم کنند. جالب اینکه هفتم محرم نیز پیکر پاکش را در گلزار شهدای روستای روشن‌آباد به خاک سپردند. ابوالفضل دلش می‌خواست خلبان شود. حتی در آزمون خلبانی هم شرکت کرد و از بین۳۰۰ نفر رتبه اول را کسب کرد. قرار شد بعد از سربازی دوره‌های آموزشی خلبانی را آغاز کند، اما او با شهادتش سبکبال پرواز کرد.»

[ پنجشنبه سوم مهر ۱۴۰۴ ] [ 5:27 ] [ حسام ] [ ]
عکس/ تمام مدارس با یاد شما آغاز شد

خوب به این چهره‌های معصوم نگاه کنید، تمام مدارس با یاد شما آغاز شد.

برچسب ها: به وقت تفکر
[ چهارشنبه دوم مهر ۱۴۰۴ ] [ 21:24 ] [ حسام ] [ ]
گزیده بیانات رهبرانقلاب در شب گذشته

گزیده بیانات رهبرانقلاب در سخنرانی تلویزیونی اول مهر ۱۴۰۴

[ چهارشنبه دوم مهر ۱۴۰۴ ] [ 17:25 ] [ حسام ] [ ]
رهبر انقلاب: مذاکره مورد درخواست آمریکایی‌ها زورگویی و خسارت محض است

مذاکره‌ای که آمریکا از اول نتیجه آن را مشخص و دیکته کند، ‌بی‌فایده و پرضرر است، چرا که دشمن زورگو را برای تحمیل هدف‌های بعدی به طمع می‌اندازد و هیچ ضرری را هم از ما دفع نمی‌کند و اینگونه مذاکرات را هیچ ملت باشرف و سیاستمدار خردمندی نمی‌پذیرد.

رهبرانقلاب: مذاکره مورد درخواست آمریکا زورگویی و خسارت محض است؛ هیچ ملت باشرف و سیاستمدار خردمندی نمی‌پذیرد/ اتحاد ملی ایران همان اتحاد ۲۳ خرداد است

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی امشب در سخنانی تلویزیونی خطاب به مردم، اتحاد و یکپارچگی مستمر ملت ایران را،‌ مشتی پولادین بر فرق دشمن خواندند و با تشریح علتِ تسلیم نشدنِ ملت غیرتمند ایران در مقابل فشار و تهدید دشمن برای صرف نظر کردن از فناوری پرفایده غنی‌سازی اورانیوم، تاکید کردند: مذاکره‌ای که آمریکا از اول نتیجه آن را مشخص و دیکته کند، ‌بی‌فایده و پرضرر است، چرا که دشمن زورگو را برای تحمیل هدف‌های بعدی به طمع می‌اندازد و هیچ ضرری را هم از ما دفع نمی‌کند و اینگونه مذاکرات را هیچ ملت باشرف و سیاستمدار خردمندی نمی‌پذیرد.

رهبر انقلاب در ابتدای سخنان‌شان با شادباش آغاز ماه مهر به عنوان ماه درس و دانش و شروع حرکت میلیون‌ها جوان و نوجوان و نونهال به‌سمت دانایی و توانایی، مسئولان کشور به‌خصوص مسئولان آموزش و پرورش، وزارت علوم و وزارت بهداشت و درمان را به درک ارزش و اهمیت استعداد فوق‌العاده جوان ایرانی و بهره‌برداری از این نعمت الهی توصیه‌ی موکّد کردند.
ایشان با اشاره به ۴۰ مدال رنگارنگ از جمله ۱۱ مدال طلای دانش‌آموزان ایرانی در رقابت‌های جهانیِ ۲ ماه اخیر گفتند: دانش‌آموزان ما با وجود جنگ ۱۲ روزه و چالش‌های ناشی از آن، در نجوم، رتبه اول دنیا شدند و در رشته‌های دیگر هم رتبه‌های خوب آوردند؛ همچنانکه همین استعداد، باعث شد در روزهای اخیر جوانان‌مان در کُشتی اینگونه بدرخشند و قبلاً هم در والیبال و برخی رشته‌های دیگر افتخار بیافرینند.

رهبر انقلاب همچنین با اشاره به سالگرد شهادت شهید سید حسن نصرالله،‌ آن مجاهد کبیر را ثروتی عظیم برای دنیای اسلام،‌ تشیع و لبنان برشمردند و گفتند: ثروتی که سید حسن نصرالله ایجاد کرد از جمله حزب‌الله باقی و دنباله‌دار است و نباید از این ثروت مهم در لبنان و غیرلبنان غفلت کرد.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با گرامیداشت یاد سرداران،‌ دانشمندان و سایر شهیدان جنگ ۱۲ روزه،‌ به خانواده‌های آنان،‌ صمیمانه و از عمق وجود تسلیت گفتند و مطالب اصلی سخنان تلویزیونی خود با ملت را در ۳ محور متمرکز کردند: اهمیت اتحاد و یکپارچگی ملت ایران در جنگ ۱۲ روزه و حال و آینده کشور _تشریح اهمیت غنی‌سازی پرفایده‌ی اورانیوم_ و تبیین مواضع مستحکم و خردمندانه ملت و نظام در مقابل تهدیدات آمریکا.

ایشان در تبیین اولین محور، اتحاد ملت را عامل اصلی ناامیدی دشمن در جنگ ۱۲ روزه دانستند و گفتند: زدن فرماندهان و برخی شخصیت‌های موثر وسیله‌ای بود تا دشمن در کشور به‌خصوص تهران با کمک عوامل خود آشوب و اغتشاش به‌پا کند،‌اگر توانست مردم را علیه جمهوری اسلامی به خیابان‌ها بکشاند و با مختل کردن امور کشور، اصل نظام را هدف قرار دهد و با نقشه‌های بعدی، اسلام را در این سرزمین ریشه‌کن کند.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، مشخص شدن سریع جانشینان فرماندهان شهید و استحکام و روحیه بالاتر نیروهای مسلح و اداره کشور بر نظم و ترتیب و قاعده را از عوامل موثر در شکست دشمن خواندند،‌ اما تاکید کردند ملت موثرترین عنصر ناکامی دشمن بود و با وحدت و انسجام، مطلقاً تحت تاثیر خواسته‌های دشمن قرار نگرفت و خیابان‌ها را مملو از جمعیت کرد البته علیه متجاوزان و در دفاع از جمهوری اسلامی.

ایشان با اشاره به بازخواست دشمن از عوامل خود در ایران به علت بی‌عرضگی و ناتوانی، افزودند: عوامل دست‌نشانده

ادامه مطلب

[ چهارشنبه دوم مهر ۱۴۰۴ ] [ 6:57 ] [ حسام ] [ ]
شهیدی که از امام رضا(ع) شفای مریضی سختش را گرفته بود

کسی گفته بود: «دکتر این بچه، امام رضا(ع) است.» لذا بردنش مشهد و بستند به پنجره فولاد.

شهیدی که از امام رضا(ع) شفای مریضی سختش را گرفته بود

از مادر شهید شنیدم که کاظم، در کودکی مریضی سختی داشت. ظاهرا تشنج می کرد و دکترها جوابش کرده بودند. حال درست و درمانی نداشت.

البته از کودکی تا دوازده سیزده سالگی تشنج می کرد.


این بیماری مادرزادی نبود. انگار بچه توی کوچه حیوانی دیده و خیلی ترسیده و بعد هم این مشکل برایش بوجود آمده بود.

کلی هم او را دکتر و این ور و آن ور بردند. ولی جوابی نگرفتند؛ حتی بردند تهران. ولی مشکل حل نشد.

تا اینکه کسی گفته بود: «دکتر این بچه، امام رضا(ع) است.» لذا بردنش مشهد و بستند به پنجره فولاد.

کاظم آنجا شفا گرفت.

مادرش می گفت: نصف شب در حرم رفتم به کاظم سری بزنم. تا رسیدم بهش دیدم بیدار نشسته.

پرسیدم: بیداری مادر؟

بچه جواب داد: «خیلی وقته بیدارم. شما که رفتی، یه آقای سبزپوش با عمامه اومد و به من گفت: «پاشو! تو خوب شدی. هیچ مریضی و مشکلی نداری.»

خلاصه این شد که دیگر مشکلش کامل حل شد و مریضی اش رفت که رفت.

برگرفته از کتاب «سه ماه رویایی» زندگینامه شهید کاظم عاملو
راوی: خواهران

برچسب ها: سه ماه رویایی
[ سه شنبه یکم مهر ۱۴۰۴ ] [ 17:3 ] [ حسام ] [ ]
دفاع مقدس پایه‌گذار قاسم سلیمانی‌ها

انتشار به مناسبت هفته دفاع مقدس؛ رهبر انقلاب: پایه‌گذاری امثال قاسم سلیمانی‌ها، در دوران دفاع مقدّس گذاشته شد. ۹۹/۶/۳۱

[ سه شنبه یکم مهر ۱۴۰۴ ] [ 7:24 ] [ حسام ] [ ]
بی‌اعتنایی به قانون حجاب وبال‌تان می‌شود/ آقای مسئول مذهبی! چوب خداوند سخت است

قانون حجابی که بدون هیچ‌گونه تنش می‌توانست اجرا شود، به بهانه‌های واهی کنار گذاشته شد و حالا پای آنها که اهل حریم و حیا و خانواده‌اند، از برخی نقاط شهر بریده شده است.

آقای مسئول مذهبی! چوب خداوند سخت است

محسن مهدیان در یادداشتی نوشت:

*دختر خانم محجبه ای می‌گفت که به کافه رفته است و صاحب کافه اجازه نداده جای مناسب و دلخواهش را انتخاب کند. گویا این بخش در معرض دید است و منتظر کسانی است که برایش مشتری بیشتری جلب کنند.


*خلاصه اینکه، بی‌حرمتی به دختر محجبه یک طرف و کاسبی عده‌ای با بی‌حجابی و استفاده ابزاری از دختران شهر، سوی دیگر قصه است.

*قانون حجابی که بدون هیچ‌گونه تنش می‌توانست اجرا شود، به بهانه‌های واهی کنار گذاشته شد و حالا پای آنها که اهل حریم و حیا و خانواده‌اند، از برخی نقاط شهر بریده شده است.

*هر روز الگوهای نادرست پوششی ایجاد می‌شود و برای بسیاری برهنگی عرف و عادی‌سازی می‌شود.

* از نگرانی برای پوشش سر، به نگرانی برای برهنگی رسیده اید.

*استفاده ابزاری از حجاب زنان به یک دغدغه جدی فرهنگی تبدیل شده است.

*حالا باید دلواپس تربیت نوجوان‌ها و امنیت فرهنگی جوان ها شوید.

*خواهشاً برای بهانه تراشی نگویید «جنگ ۱۲ روزه نشان داد این دختران هم انقلابی‌اند». حتمن همین است اما این گزاره‌ها برای شما جدید است. سال‌ها پیش وقتی می‌گفتیم بی‌حجابی به معنی تقابل با نظام نیست، اتفاقاً شما بودید که فکر می‌کردید کسانی که شل‌حجاب هستند مقابل نظام قرار دارند و می‌شود از آنها برای رأی‌آوری استفاده ابزاری کرد.

*خواهشاً اسم «کار فرهنگی» را نیاورید؛ چون برای این کم کاری هم باید پاسخو باشید. بگذریم که کار فرهنگی جای نظم و انضباط اجتماعی را نمی‌گیرد.

*خواهشاً نگویید «حجاب اجباری نداریم»؛ خودتان بهتر می‌دانید الزام قانونی، اجبار نیست و قاعده برای پوشش حکم عقلی و جهان شمول است. حداقل خودتان را گول نزنید.

*خواهشاً با اسم گشت ارشاد مردم را نترسانید و آدرس غلط ندهید که قانون حجاب از هرگونه تنش بری است.

*اما این مقدمه را برای این تذکر خیرخواهانه آخر نوشتم. آقای مسئول محترم، کار با جماعت بی‌اعتقاد یا جاهل اطراف‌تان ندارم؛ حکم آن‌ها چیز دیگری است. خطابم خود شماست، شما که خانواده‌ای مذهبی دارید و اهمیت احکام الهی را می‌دانید و خبر دارید بی‌اعتنایی به ضرورت دین چه پیامدهای ناگواری برای جامعه و مردم دارد؛ سخنم با خود شماست.

*رهاسازی و تساهل در احکام الهی ظلم است و در هر دو دنیا گرفتار می‌شوید. چوب خداوند سخت است و وبال‌تان خواهد شد. اگر نگران جامعه و کشور نیستید، لااقل برای عاقبت بخیری خودتان فکر کنید. دلسوزانه گفتم. خود دانید.

[ دوشنبه سی و یکم شهریور ۱۴۰۴ ] [ 12:38 ] [ حسام ] [ ]
صلوات

بسم الله الرحمن الرحیم

بسم الله الرحمن الرحیم
صلوات ما دعاست:
صلواتی که ما می‌فرستیم، یک دعا، در خواست و مسئلت از باریتعالی می‌باشد؛حتی اگر برای سلامتی خودمان، برکت، رفع مشکلات خودمان، سلامتی پدر و مادر و نزدیکان و دوستانمان نیز صلوات بفرستیم، باز هم بر محمد و آل محمد صلوات می‌فرستیم و می‌ گوییم: ٱللَّٰهُمَّ صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ؛ و انتظار و مطلوبمان این است که رحمت الهی، به واسطه‌ - رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ - که با صلوات، سلام و تسلیم به او وصل شده‌ایم، ما را نیز شامل گردد.
در قرآن کریم، دو آیه راجع به صلوات وجود دارد، یکی صلوات خدا و ملائکه بر حضرت رسول اکرم صلوات الله علیه و آله و امر به صلوات وسلام مابه ایشان، و دیگری صلوات خدا و فرشتگانش به سایر بندگان موحد و مؤمن خداوند سبحان. متن و ترجمه این دو آیه‌ مبارکه، به شرح زیر می‌باشد:إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيمًا - خدا و فرشتگانش بر پیامبر درود میفرستند؛ ای کسانی که ایمان آورده‌اید، بر او درود فرستید و سلام گوییدوکاملاً تسلیم فرمان او باشید.(سوره احزاب آیه 56)
هُوَ الَّذِي يُصَلِّي عَلَيْكُمْ وَمَلَائِكَتُهُ لِيُخْرِجَكُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَكَانَ بِالْمُؤْمِنِينَ رَحِيمًا - و کسی است که بر شما درود و رحمت می‌ فرستد، و فرشتگان او نیز برای شما تقاضای رحمت می‌کنند تا شما را از ظلمات جهل و شرک گناه به سوی نور ایمان وعلم و تقوا رهنمون گردد؛ او نسبت به مؤمنان همواره مهربان بوده است!(سوره احزاب آیه 43)
حقیقت صلوات :درصلوات، مخاطب ما انسان و نیز فرشتگان، خداوند متعال می‌باشد، چنان که می‌گوییم: ٱللَّٰهُمَّ صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ؛ یعنی از او می‌ خواهیم که صلواتش را شامل حال ایشان و آل ایشان بنماید، چرا که فقط خداوند متعال، رحمان و رحیم است و فقط اوست که می تواند بندگانش را مشمول رحمت خودش قرار دهد؛ اما پرسش اینجاست که خداوند متعال خود در صلواتش به ایشان چه می‌کند؟ آیا به خودش می‌گوید: ٱللَّٰهُمَّ صَلِّ؟!
پس معلوم می‌شود که حقیقت صلوات، چیز دیگری است نه این لفظ محترمی که به عنوان ذکر برزبان می‌آوریم و ماهیتش دعا به درگاه او و مسئلت از اوست.
ثواب صلوات و هدیه‌ آن:چه مردمان صلوات بفرستند و چه نفرستند، عظمت و جایگاه صلوات به رفعت خود باقیست، چرا که خداوند و ملائکه بر ایشان صلوات دارند؛ بنابراین، آن چه تحت عنوان ثواب صلوات بیان شده است، ثواب فعل ما برای خود ما می‌باشد،یعنی ثواب صلوات فرستادن ما، نه ثواب صلوات. مانند ثواب کسب علم، که به جوینده‌ علم می‌رسد. یا پاداش نماز، به اقامه‌ کننده‌ نماز تعلق می‌ گیرد؛ و یا پاداش دعای برای دیگران، که مضاعفش به دعا کننده می‌رسد؛ صلوات خود نیز دعاست، باید از دل برآید و بر زبان جاری گردد.
پس، این ثواب و پاداشی که خداوند متعال برای صلوات فرستنده به خاطر کارش صلوات قرار داده، می‌ شود دارایی او که می‌تواند به هر کسی که بخواهد از امامان معصوم علیهم السلام گرفته تا دیگران، هدیه دهد و البته هر چقدر هم هدیه دهد، نه تنها از پاداش خودش کم نمی‌ شود، بلکه پاداش این عمل نیکوی هدیه دادن نیز بر آن اضافه می‌ گردد. حالا با هم صلواتی بفرستیم: الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم.

برچسب ها: صلوات
[ یکشنبه سی ام شهریور ۱۴۰۴ ] [ 7:1 ] [ حسام ] [ ]
بسم الله الرحمن الرحیم

بسم الله الرحمن الرحیم

بسم الله الرحمن الرحیم
يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَخُونُوا اللهَ‌ وَ الرَّسُولَ وَ تَخُونُوا أَماناتِكُمْ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ - ای اهل ایمان! به خدا و رسول و امانت هایتان خیانت نکنید! و شما خود می دانیدکه چه می گویم !(سوره انفال آیه 27)
خیانت به خدا آن است که او را به زبان، یگانه تکیه گاه و قدرت مطلق می انگارند اما در عمل تکیه گاههای دیگری چون پول و قدرت و نفوذ را بنده اند. خیانت به رسولی که خود مظهر نور خِرَد است، آن است که شهادت به حقانیتش می دهند اما عملاً تعالیم رهایی بخش اش را به هیچ می گیرند و هر دم به راه توهّم و وسوسه های نفسانی می روند. و خیانت در امانات آن است که تمامی استعدادها و قابلیت های خداداده شان را در راه دستیابی به بی ارزش ترین چیزها هدر می دهند. اگر به مجموعه این خیانت ها خوب بنگری، خواهی دید که آنها جز خیانت به خودیت خود نیست. و دقت کن، که خطاب آیه به کافران نیست، بلکه به مؤمنان است! به کسانی است که اظهار ایمان می کنند! کسانی که تبلیغ عدالت می کنند اما عمل شان بر خلاف آن است. حرف از فقر زدایی می زنند اما در عمل گسترش دهنده فقر اند. خدا را به یگانگی می خوانند اما در عمل به غیر او تکیه دارند. رسول را رحمة للعالمین می نامند اما به جور و ستم رفتار می نمایند. توانمندی های خداداده شان را می شناسند اما آنها را نه در راه سلوک الی الله، که در مسیر به چنگ آوردن قدرت و مادیت بیشتر بکار می برند. ای دوست، یک سالک حق هرگز به خدای بخشنده و مهربان، و به رسول مهر و رحمت، و به امانات نیک الهی اش خیانت نمی ورزد.

برچسب ها: به وقت تفکر
[ شنبه بیست و نهم شهریور ۱۴۰۴ ] [ 20:1 ] [ حسام ] [ ]
یا علی

بسم الله الرحمن الرحیم

برچسب ها: یا علی
[ شنبه بیست و نهم شهریور ۱۴۰۴ ] [ 20:0 ] [ حسام ] [ ]
مظلوم‌ترین مادر شهید در ایران چگونه شهرت یافت؟

شهریور سال ۱۳۶۲ حزب منحله دموکرات با هجوم به منزل «یوسف داورپناه»، وی را به اسارت گرفت و پس از شکنجه فراوان او را به شهادت رساند و پیکر مطهرش را مثله کرده به مادرش برگرداند.

مظلوم‌ترین مادر شهید در ایران چگونه شهرت یافت؟

حاجیه خانم «فیروزه شجاعی»، مادر شهید «یوسف داورپناه»، معروف به مظلوم‌ترین مادر شهید ایران است. پسرش «یوسف داورپناه» 15 تیر 1344 در کرمان چشم به جهان گشود. مقطع دبستان را با موفقیت به پایان رساند. سپس وارد مقطع متوسطه شد و تحصیلات خود را تا پایه سوم رشته برق ادامه داد.

وی پس از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی به عضویت سپاه پاسداران در آمد. پس از ایجاد اغتشاش از سوی گروهک‌های منافقین و ضدانقلاب در غرب کشور، داوطلبانه به منطقه کردستان رفت و با پیوستن به گروه ضربت سپاه پاسداران پیرانشهر، به مبارزه با منافقین و ضدانقلاب پرداخت.

سرانجام 5 شهریور 1362 حزب منحله دموکرات با هجوم به منزل شهید، وی را به اسارت گرفت و پس از شکنجه فراوان او را به شهادت رساند و پیکر مطهر این شهید بزرگوار را مثله کرده به مادرش برگرداند؛ در ادامه روایت چرایی این لقب را از زبان این مادر شهید می‌خوانید.

«پسرم یوسف بعد از عملیات آزادسازی خرمشهر برگشت، منافقین من و فرزندانم را اسیر کردند، من تنها مادر شهیدی هستم که بچه‌ام را جلویم سر بریدند، شکم بچه‌ام را پاره کردند و جگرش را در آوردند.

با ساتور بدن فرزندم را قطعه قطعه کردند و من 24 ساعت با این بدن تنها ماندم و خودم با دستم قبر کندم و کفن کردم و دفن کردم.

یوسف بعد از انقلاب وارد سپاه شد، جنگ که شروع شد دائماً به منطقه کردستان رفت و آمد داشت. چند بار به شدت مجروح شده بود. خوب یادم هست، در همین ماه مبارک رمضان از طرف سپاه آمدند و گفتند که یوسف‌ات زخمی شده و حالا در بیمارستان امام تبریز بستری است.

افطار نکرده راهی تبریز شدم، در بیمارستان چشمم از دور یوسف را شناخت، مادر قربانش بشود، چوب زیر دستش گذاشته و در میان تعداد زیادی از مجروحین ایستاده بود.

از دور صدایش زده و خود را دوان دوان به آغوشش رساندم، صدای شیون و زاری‌ام بیمارستان را به هم زد، همه داشتند ما را نگاه می‌کردند، مادری که مدت‌هاست پسر دلبندش را ندیده و یوسفی که مجروح در آغوش مادرش آرام گرفته...

یوسف گفت: مادر! تو را به خدا آرام باش! گریه نکن، من را از آغوشت بیرون بکش؛ بچه‌ها با دیدنت یاد مادرشان می‌افتند و دلشان می‌گیرد…

رنگ به رخسار نداشت. بعد از چند روز از بیمارستان مرخص‌اش کردیم و آمدیم خانه در روستای کوتاجوق. در منطقه همه او را می‌شناختند، ضد انقلاب و دمکرات کینه عجیبی از یوسف در سینه داشتند، چندین نفر از سرکرده‌هایشان را غافل‌گیر و در بند کرده بود.

شب خوابید! گفته بود برای نماز بیدارش کنم. نیم ساعتی به اذان مانده بود که بیدار شدم، دیدم دمکرات‌ها روی دیوار‌های خانه با چراغ به یک دیگر علامت می‌دهند، پدرش را بیدار کردم، گفتم دمکرات‌ها بیرون خانه هستند.

گفت: آن‌ها هیچ‌کاری نمی‌توانند بکنند، آقا یوسف بیدار شد، گفت مامان چه خبره؟ گفتم چیزی نیست، نگاهی به ساعت کرد و برای نماز وضو گرفت، رکعت اول نمازش را خوانده بود که دمکرات‌ها وارد خانه شدند، همه جا را گرفتند، یوسف بدون توجه به آنها نمازش را خواند و تمام کرد.

اسلحه را به سمت من گرفتند، گفتند: لامصب! تو هم حزب اللهی هستی؟ یوسف تفنگ را از پیشانیم کشید و گفت: شما برای گرفتن من آمده‌اید، پس با مادرم کاری نداشته باشد، می‌خواستند یوسف را ببرند.

یوسف گفت: مرا از پشت بام ببرید! گفتند: میترسی که از نگاه‌های مردم روستا شرم‌سار باشی؟ گفت: میترسم که زنان روستا مرا ببیند و هراس دل‌هایشان را فرا بگیرد و فکر کنند که شما به منطقه مسلط شدید.

گفتند: تو نماز میخوانی؟ برای رهبرت است؟ این نماز برای خدا نیست و این عبادت‌ها قبول نیست.

گفت: نام رهبرم را به زبان نیاور، من برای رهبری می‌جنگم که یک ملت در نماز به او اقتدا می‌کنند، در این حال یکی از زنان دمکرات با قنداق تفنگ ضربه محکمی به دهان یوسف زد که غرق در خون شد، خلاصه یوسفم را بردند…

صبح که شد پیغام آوردند که یوسف را شهید کرده‌ایم، پدر و مادرش برای تحویل جنازه به مقر حزب بیایند. پدرش با شنیدن این خبر همان جا دق کرد و جان سپرد.

من و برادرش به آن سوی رودخانه رفتیم، یوسف را همان جایی که سپاه چندی از اعضای ضدانقلاب را به هلاکت رسانده بود، شهید کرده بودند، بدن یوسفم تکه‌تکه شده بود، انگشت‌هایش، جگرش، اعضا و جوارحش…

گفتند: اجازه نداری از اینجا خارجش کنی، همین جا دفنش کن… در حالی که اعضای ضدانقلاب به صورت مسلح بالای کوه ایستاده بودند، با دست‌هایم زمین را کندم، تکه تکه یوسفم را در قبر گذاشتم، یک مهر کربلا در دستم بود، خرد کرده و روی تکه‌های جسدش پاشیدم…

با فریاد لااله الا الله، الله اکبر و خمینی رهبر دفنش کردم، با دست‌های خودم، خدایا! تو خودت شاهد هستی که بالای سرش خانومی با چادر سیاه ایستاده بود و به من می‌گفت که آرام باش و بگو لا اله الله…

کنار قبرش نشستم و با دستان خودم یواش یواش رو صورت یوسفم خاک ریختم.»

[ شنبه بیست و نهم شهریور ۱۴۰۴ ] [ 19:46 ] [ حسام ] [ ]
مدافع حرمی که شرمنده گلوی خونی امام حسین(ع) نشد

آقا مرتضی همیشه می گفت این که تیرها از اطراف من رد می‌شود و به من نمی‌خورد تقصیر توست که دعا می‌کنی من شهید نشوم. هر سری که آقا مرتضی می‌رفت سوریه، من برای سلامت برگشتن اش چله بر می‌داشتم و حرم می‌رفتم.

مدافع حرمی که شرمنده گلوی خونی امام حسین(ع) نشد

روایت ماندگار و دلسوزانه همسر شهید مدافع حرم مرتضی عطایی(ابوعلی) را از لحظات دریافت خبر شهادت تا خاکسپاری پیکر مطهر را خواهید خواند:

**انگار دنیا روی سرم خراب شده بود. با خودم می گفتم بدون مرتضی چکار کنم؟ به بچه ها چطور بگویم؟ بیشتر از آن که بخواهم اشک بریزم ماتم زده بودم. پرسیدم تیر به کجایش خورده؟ مادر شهید صدرزاده گفت به گلویش. تا این جمله را گفت انگار لباسی از جنس صبر و قرار به من پوشاندند.
**چند روز قبل از آخرین باری که به سوریه رفت خواب دیدم تیر به گلویش خورده. دو روز قبل از رفتن اش هم گفتم این دفعه که بروی مطمئنم از دستم رفتی آقا مرتضی. خندید و گفت روز قیامت که بشود وقتی گلوی خونی امام حسین(ع) را ببینم و گلوی من سالم باشد شرمنده می شوم. و وقتی

ادامه مطلب

برچسب ها: آیت الکرسی
[ شنبه بیست و نهم شهریور ۱۴۰۴ ] [ 17:0 ] [ حسام ] [ ]
حدیث/ همکاری با همسر

حدیث/ همکاری با همسر

پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله) فرمودند:

أَيُّمَا اِمْرَأَةٍ أَعَانَتْ زَوْجَهَا عَلَى اَلْحَجِّ وَ اَلْجِهَادِ أَوْ طَلَبِ اَلْعِلْمِ أَعْطَاهَا اَللَّهُ مِنَ اَلثَّوَابِ مَا يُعْطِي اِمْرَأَةَ أَيُّوبَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ


هر زنی که در کارِ حج، جهاد، یا آموختن علم و دانش شوهرش را یاری و همکاری کند، خداوند به او پاداشی خواهد داد که به همسر ایوب (به خاطر صبوری اش) عطا کرد.

[ جمعه بیست و هشتم شهریور ۱۴۰۴ ] [ 19:12 ] [ حسام ] [ ]
تلاش اعجاب‌انگیز؛ رفتار تحسین‌آمیز

در پی قهرمانی تیم ملّی کشتی آزاد در مسابقات جهانی ۲۰۲۵ کرواسی، رهبر انقلاب در پیامی از تلاش اعجاب‌انگیز و رفتار قهرمانان کشتی آزاد کشورمان تقدیر کردند.

[ پنجشنبه بیست و هفتم شهریور ۱۴۰۴ ] [ 11:38 ] [ حسام ] [ ]
عکس/ ۱۲۶ زن ایرانی را کشتند

همان‌هایی که شعار زن زندگی آزادی را ساختند ۱۲۶ زن ایرانی را کشتند.

[ چهارشنبه بیست و ششم شهریور ۱۴۰۴ ] [ 12:52 ] [ حسام ] [ ]
وطن دوستی اگر‌ عکس بود

تصویری از ماشین نویسی یک سنگین‌سوار.

[ جمعه بیست و یکم شهریور ۱۴۰۴ ] [ 11:30 ] [ حسام ] [ ]
هیچ کار خوبی را کوچک مشمارید

هیچ کار خوبی را کوچک مشمارید

امیرالمومنین علی علیه السلام می فرمایند: کار خوب انجام دهید و هیچ کار خوبی را کوچک مشمارید؛ زیرا کوچک آن هم بزرگ است و اندکش بسیار.

[ پنجشنبه بیستم شهریور ۱۴۰۴ ] [ 13:9 ] [ حسام ] [ ]
برخورد مدبرانه و مقتدرانه با دشمن

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: پیغمبر با دشمن مدبّرانه، قدرتمندانه، با صبر و حوصله، بدون دستپاچگی و بدون حتّی یک قدم عقب نشینی برخورد کرد و روزبه روز و لحظه به لحظه به طرف جلو پیش رفت. ۱۳۸۰/۲/۲۸

[ سه شنبه هجدهم شهریور ۱۴۰۴ ] [ 19:42 ] [ حسام ] [ ]
رهبر انقلاب در دیدار هیئت دولت: معیشت مردم مهمترین مسئله است

رهبر انقلاب اسلامی با قدردانی ویژه از رئیس‌جمهور و دولت تأکید کردند: معیشت مردم مهمترین مسئله است؛ برای انضباط بازار چاره‌اندیشی شود.

رهبر انقلاب در دیدار هیئت دولت: معیشت مردم مهمترین مسئله است

رهبر معظم انقلاب اسلامی عصر امروز در دیدار رئیس جمهور و هیأت وزیران، با اشاره به ضرورت تقویت مؤلفه‌های قدرت و عزت ملی، «مسئله معیشت مردم» را از مهمترین مسائل کشور خواندند و با تأکید بر اقدامات جدی‌تر دولت در «انضباط بازار» و رفع دغدغه مردم درباره افزایش بی‌ضابطه قیمت کالاها، توصیه‌های مهمی در زمینه ضرورت «غلبه فضای کار و تلاش و امید» بر «حالت نه جنگ نه صلح»، تقویت تولید، پیگیری تصمیمات تا حصول نتایج، استفاده از فرصت موجود اجماع‌سازی برای انجام کارهای مهم، حل مشکل مسکن، پرهیز از اسراف به‌ویژه در دستگاه‌های دولتی و توجه مسئولان و اصحاب قلم و بیان به تبیین نقاط قوت حقیقی و امیدآفرین بیان کردند.

خدا قوت رهبر انقلاب به اعضای دولت و تشکر ویژه از رئیس‌جمهور و قدردانی از سفر اخیر به چین

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در بخش دیگری از این دیدار تاکید کردند: خدا قوت عرض می‌کنیم به همه عزیزان در مجموعه دولت چهاردهم؛ چه مدیران و مسئولان فعال، و چه کارکنان شریف دستگاه‌های مختلف، به‌ویژه آن‌هایی که در این آزمون ۱۲ روزه خوش درخشیدند و نقش‌آفرینی مؤثری داشتند.

ایشان افزودند: همان‌طور که جناب آقای دکتر پزشکیان هم اشاره فرمودند، وزارت بهداشت و برخی دیگر از دستگاه‌ها در این مدت با فداکاری واقعی وارد میدان شدند و زحمات بسیاری کشیدند. ما نیز در جریان این تلاش‌ها هستیم و از همه آن‌ها صمیمانه قدردانی می‌کنیم.

رهبر انقلاب گفتند: تشکر ویژه‌ای هم دارم از رئیس‌جمهور محترم، به‌خاطر فعالیت‌های متراکم، پیگیر و مفیدی که در این مدت انجام داده‌اند. این شیوه کار کردن، با انگیزه و با روحیه بالا، دقیقاً همان چیزی است که کشور ما به آن نیاز دارد.

ایشان افزودند: از جمله اقدامات قابل‌توجه، سفر اخیر ایشان به چین بود که سفری موفق و بسیار ارزشمند به شمار می‌رود. این سفر زمینه‌ساز رخدادهای بزرگی است؛ نمی‌گوییم به‌طور بالفعل، اما بالقوه ظرفیت‌هایی ایجاد شده که می‌تواند پاسخ‌گوی برخی از نیازهای جدی کشور، چه در عرصه اقتصادی و چه در حوزه سیاسی، باشد. خوشبختانه این سفر دستاوردهایی هم داشته که باید با دقت و اهتمام کامل پیگیری شود، ان‌شاءالله.

در حال تکمیل....

[ یکشنبه شانزدهم شهریور ۱۴۰۴ ] [ 19:43 ] [ حسام ] [ ]
اسلام ناب محمدی برروی دیوارنگاره میدان انقلاب

در آستانه میلاد پیامبر اکرم و هفته وحدت از جدیدترین طرح دیوارنگاره میدان انقلاب تهران با شعار "وحدت حریف ظلمت" با اشاره به آیه "أَشِدّاءُ عَلَى الكُفّارِ رُحَماءُ بَينَهُم" رونمایی شد.

[ یکشنبه شانزدهم شهریور ۱۴۰۴ ] [ 9:24 ] [ حسام ] [ ]
این فرد هرگز بهشت را نخواهد دید

این فرد هرگز بهشت را نخواهد دید

امام عسکری علیه‌السلام فرمود:

کسی که ولایت امیرالمؤمنین علیه‌السلام را نپذیرد، هرگز بهشت را نخواهد دید؛ اما حسرت جایگاه خود در آنجا را می‌خورد.


بحارالأنوار، ج۸، ص۳۵۲

[ جمعه چهاردهم شهریور ۱۴۰۴ ] [ 9:7 ] [ حسام ] [ ]
قهرمان مبارزه با استعمار انگلیس

رهبر معظم انقلاب اسلامی: ملت ایران همانند شهید رئیس علی دلواری که در مقابل انگلیس ایستادگی کرد، امروز در برابر قدرتهای متجاوز به سرکردگی آمریکا ایستاده است و از دشمنان خود هیچ واهمه ای در دل ندارد. در سفر رهبر معظم انقلاب به استان بوشهر و دیدار اهالی بخش دلوار / ۱۳۷۰/۱۰/۱۳ دوازدهم شهریور،شهادت رئیسعلی دلواری / روز مبارزه با استعمار انگلیس

[ پنجشنبه سیزدهم شهریور ۱۴۰۴ ] [ 8:46 ] [ حسام ] [ ]
تصویر اثر روح الامین برای «اصل امامت»

روایت هنری حسن روح‌الامین از یک وداع جانسوز و سرآغاز یک ولایت عظیم.

[ سه شنبه یازدهم شهریور ۱۴۰۴ ] [ 9:54 ] [ حسام ] [ ]
حماس برای اولین‌بار تصاویری از رهبران شهید خود را منتشر کرد

جنبش حماس با انتشار جدیدترین تصاویر از رهبران و فرماندهان شهید خود، برای اولین بار از لفظ شهید برای «محمد سنوار» استفاده کرد.

حماس برای اولین‌بار تصاویری از رهبران شهید خود را منتشر کرد

کانال رسمی جنبش حماس در تلگرام، شب گذشته (شنبه) تصاویر تازه‌ای از رهبران و فرماندهان شهید خود منتشر کرد.

تصاویری از شهید اسماعیل هنیه (ابوالعبد)، شهید یحیی سنوار (ابو ابراهیم)، شهید محمد الضیف (ابو خالد)، شهید مروان عیسی (ابوالبراء)، شهید باسم عیسی (ابوعماد)، شهید محمد سنوار (ابوابراهیم)، شهید رافع سلامه (ابومحمد) و شهید رائد ثابت (ابومحمد) منتشر شده است.

حماس همچنین برای اولین برای «محمد سنوار» برادر شهید «یحیی سنوار» از لفظ «شهید» استفاده کرد. او پس از برادر شهیدش عملا مسئول حماس در غزه بود.











برچسب ها: حماس
[ دوشنبه دهم شهریور ۱۴۰۴ ] [ 10:59 ] [ حسام ] [ ]
یک تصویر یک روایت

این تصویر، یک روایت خاموش است؛ وسط قاب جنازه‌ای پیچیده شده لای پتو، کاغذی که روی آن نوشته شده: «محمدعلی رجائی رئیس جمهور شهید» و قاب عکسی که بالای آن گرفته شده، همه چیز گویاست. عکس به صدا درآمده؛ اینجا ساختمان نخست‌وزیری در مجاورت خیابان پاستور است؛ جایی که صدای گفت‌و‌گو و زمزمه تصمیم‌های بزرگ در آن می‌پیچید، اما به یک‌باره بوی باروت و خاکستر هوا را پر کرد. تصویر گواه لحظه‌ای است که «این دبیر گیج و گول و کوردل» تاریخ به قلبش سپرد.

برچسب ها: یک تصویر , یک روایت
[ جمعه هفتم شهریور ۱۴۰۴ ] [ 10:23 ] [ حسام ] [ ]
دعای غریق بخوانید

امام صادق علیه السلام می فرمایند: عن عبد اللّه بن سنان قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ: سَتُصِيبُكُمْ شُبْهَةٌ فَتَبْقَوْنَ بِلاَ عَلَمٍ يُرَى وَ لاَ إِمَامٍ هُدًى وَ لاَ يَنْجُو مِنْهَا إِلاَّ مَنْ دَعَا بِدُعَاءِ اَلْغَرِيقِ. قُلْتُ: كَيْفَ دُعَاءُ اَلْغَرِيقِ؟ قَالَ: يَقُولُ: يَا اَللَّهُ يَا رَحْمَانُ يَا رَحِيمُ يَا مُقَلِّبَ القُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِي عَلَى دِينِكَ

به نقل از عبد اللّه بن سنان ـ : امام صادق عليه السلام فرمود: بزودى در شبهه اى خواهيد افتاد و بدون نشانه اى نمايان و امامى رهنما خواهيد ماند. از اين شبهه رهايى نمى يابد مگر آن كس كه دعاى غريق را بخواند.


عرض كردم: دعاى غريق چگونه است؟

فرمود: مى گويى: «يا اللّه ، يا رحمن، يا رحيم، يا مقلّب القلوب ثبّت قلبى على دينك؛ » «ای خدا! ای بخشنده! ای مهربان! ای که دگرگونی دل ها به دست توست! قلب مرا بر آیین خویش استوار فرما!»


كمال الدين ج2 ص351

موضوعات: مطالب مذهبي
[ پنجشنبه ششم شهریور ۱۴۰۴ ] [ 10:27 ] [ حسام ] [ ]
حدیث/ فرصت‌هاى نیک را غنیمت دانید

حدیث/ فرصت‌هاى نیک را غنیمت دانید

امیرالمومنین علی علیه السلام در حدیثی می فرمایند:

والْفُرْصَةُ تَمُرُّ مَرَّ السَّحابِ، فَانْتَهِزُوا فُرَصَ الْخَیْرِ


فرصت به مانند ابر گذرا مى‌گذرد، پس فرصت‌هاى نیک را غنیمت دانید.

[ سه شنبه چهارم شهریور ۱۴۰۴ ] [ 9:7 ] [ حسام ] [ ]
تصویری دردناک از کودک شهید فلسطینی

پیکر «غدیر بریکه» نوزاد مظلوم فلسطینی که به دلیل قحطی و کمبود شدید مواد غذایی و دارو به شهادت رسید، در خان یونس در جنوب نوار غزه تشییع شد. این نوزاد، یکی از صدها کودک فلسطینی است که قربانی محاصره و سیاست گرسنه‌سازی رژیم صهیونیستی شده‌اند.

[ یکشنبه دوم شهریور ۱۴۰۴ ] [ 9:59 ] [ حسام ] [ ]
رازی که آیت‌الله بهجت از امام رضا(ع) نقل کرد

آیت‌الله فهری در عالم دوستی از آیت‌الله بهجت خواستند که نکته‌ای معنوی به او بگوید. آیت‌الله بهجت گفتند من مشهد رفتم و خدمت امام رضا علیه‌السلام رسیدم. حضرت بمن فرمودند مگر امکان دارد کسی به ما اهل‌بیت پناه بیاورد، ما پناهش ندهیم.

[ یکشنبه دوم شهریور ۱۴۰۴ ] [ 9:58 ] [ حسام ] [ ]
پیام زندگی امام رضا(ع) در بیان رهبرانقلاب

پیام زندگی امام رضا(ع) در بیان رهبرانقلاب/ سه ندای آسمانی در آخرالزمان در بیان ثامن الحجج/ روایت بانوی آمریکایی از زیارت امام رئوف

پیام زندگی امام رضا(ع) در بیان رهبرانقلاب/ سه ندای آسمانی در آخرالزمان در بیان ثامن الحجج/ روایت بانوی آمریکایی از زیارت امام رئوف +بسته عزاداری

امام رضا علیه السلام هشتمین امام شیعه اثنا عشری است و پیامبر(ص) نام وی را به صراحت ذکر فرموده: علی فرزند موسی، فرزند محمد، فرزند علی، فرزند حسین، فرزند علی، فرزند ابوطالب که درود خدا بر همه آنان باد.

کنیه اش ابوالحسن است.


برخی از لقبهایش عبارتند از رضا، صابر، زکی، ولی. . .

نقش انگشتریش: حسبی الله، یا به روایت دیگر ماشاء الله، لا قوة الا بالله.

زادگاهش در مدینه به سال 148 هجری بود. یعنی در همان سالی که جدش امام صادق(ع) در گذشت و این نظر بیشتر علما و تاریخ نویسان است.

تاریخ وفات امام رضا(ع)، بنا به گفته علمای و مورخان بزرگ، سال 203 هجری در طوس بوده است.

دوران امامت امام رضا علیه السلام
امام رضا علیه السلام پس از شهادت امام کاظم، امامت و دعوت خود را آشکار ساخت و بی پروا به رهبری امت پرداخت. جو سیاسی جامعه در زمان هارون چنان خفقان آور بود که حتی برخی از صمیمی ترین یاران امام از این صراحت و بی پروائی او بر جانش بیمناک بودند.

«صفوان بن یحیی» می گوید:امام رضا علیه السلام پس از رحلت پدرش سخنانی فرمود که ما بر جانش ترسیدیم و به او عرض کردیم: مطلبی بزرگ را آشکار کرده ای، ما بر تو از این طاغوت (هارون) بیمناکیم.

فرمود: «هر چه می خواهد تلاش کند، راهی بر من ندارد.»



هجرت امام رضا علیه السلام به ایران

شیخ صدوق رحمه الله از محول سجستانی آورده است:
وقتی که فرستاده ی مامون برای بردن امام رضا علیه السلام از خراسان به مدینه آمد، من آنجا بودم. امام علیه السلام به منظور خدا حافظی و برای وداع، به مسجد النبی کنار قبر رسول خدا صلی الله علیه و آله رفت و مکرر با قبر پیامبر صلی الله علیه و آله وداع می کرد و بیرون می آمد و نزد قبر باز می گشت و با صدای بلند گریه می کرد. من به امام نزدیک شده، سلام کردم امام جواب سلام مرا داد، حضرت را در رفتن به سفر خراسان تهنیت و مبارک باد گفتم. امام فرمود: به دیدن من بیا زیرا از جوار جدم خارج می شوم و در غربت از دنیا می روم و در کنار قبر هارون مدفون می شوم! من همراه حضرت به خراسان رفتم، تا این که از دنیا رفت و در کنار قبر هارون به خاک سپرده شد.


سیره سیاسی امام رضا علیه السلام

امام هشتم با تدبیری الهی بر مامون فائق آمد و او را در میدان نبرد سیاسی که خود بوجود آورده بود بطور کامل شکست داد. و نه فقط تشیع، ضعیف یا ریشه کن نشد بلکه حتی سال دویست ویک هجری، یعنی سال ولایتعهدی آن حضرت، یکی از پربرکت ترین سالهای تاریخ تشیع شد. و نفس تازه ای در مبارزات علویان دمیده شد. و این همه به برکت تدبیر الهی امام هشتم و شیوه حکیمانه ای بود که آن امام معصوم در این آزمایش بزرگ از خویشتن نشان داد.

سیره علمی امام رضا علیه السلام

پس از تحمیل ولایت عهدی توسط مأمون بر امام رضا علیه السلام در خراسان، جلسات گسترده بحث و مناظره به دستور مأمون تشکیل گردید و از اکابر دانشمندان و علماء زمان، اعم از مسلمان و غیر مسلمان برای حضور در این جلسات دعوت می شد.

بدون شک پوشش ظاهری این مناظرات اثبات و تبیین مقام والای امام هشتم علیه السلام در رشته های علوم مختلف و معارف قرآنی بود؛ اما اینکه هدف و یا اهداف پشت پرده مأمون از این کار چه بوده، احتمالات و اقوالی بیان شده است.

گروهی بر این باورند که هدف مأمون جز این نبود که به پندار خویش مقام امام علیه السلام را در انظار مردم مخصوصا ایرانیان پایین آورد و مردم گمان کنند که حضرت رضا علیه السلام تنها به مسائل ساده قرآنی یا حدیثی آشناست و از فنون و علوم دیگر بی بهره است؛ چنان که خود مأمون به سلیمان مروزی، عالم مشهور علم کلام، بعد از اینکه دستور داد با حضرت رضا علیه السلام مناظره کند، گفت: «هدف من چیزی جز این نیست که راه را بر او ببندی؛ چرا که می دانم تو در علم و مناظره توانا هستی.»


شهادت امام رضا علیه السلام

سر انجام مامون تصمیم به قتل امام گرفت، زیرا دریافته بود که به هیچ روی نمی تواند امام را آلت دست خویش قرار دهد، و عظمت امام و توجه جامعه نسبت به آن گرامی نیز روز افزون بود، و با تمام کوششهای مامون که مایل بود بر شخصیت اجتماعی امام لطمه یی وارد سازد، شخصیت و احترام امام روزاروز اوج بیشتری می گرفت، و مامون می دانست هر چه وقت بگذرد حقانیت امام و تزویر مامون بر ملاتر می شود، و از سوی دیگر عباسیان و طرفداران آنان از عمل مامون در واگذاری ولیعهدی خود به امام، ناراضی بودند و حتی به عنوان مخالفت در بغداد با «ابراهیم بن مهدی عباسی» بیعت کردند، و بدین ترتیب حکومت مامون از جهات مختلف در خطر قرار گرفته بود، لذا پنهانی در صدد نابودی امام بر آمد و او را مسموم ساخت تا هم از امام خلاصی یابد و هم بنی عباس و طرفدارانشان را به سوی خود جلب کند.

چرا به امام رضا(ع) ضامن آهو می‌گویند؟
یکی از القاب مشهور امام رضا (ع) ضامن آهو است. این داستان آن گونه که در میان مردم مشهور است، در منابع شیعی موجود نیست، اما شبیه به این نقل که در میان عامۀ مردم مطرح است، در معجزات منسوب به رسول خدا (ص)، امام سجاد و امام صادق (ع)، وجود دارد. شیخ صدوق در کتاب عیون اخبار الرضا، این واقعه را به گونه ای دیگر روایت می کند که در پاسخ تفصیلی آمده است. شایان توجه است که این داستان سال ها بعد از شهادت امام رضا (ع) اتفاق افتاده، و همان گونه که اشاره کردیم، شبیه آن برای معصومان دیگر در زمان حیاتشان اتفاق افتاده است. تذکر این نکته نیز ضروری است که شیخ صدوق به وثاقت کسانی که این داستان را نقل کرده اند، اعتقاد دارد.

پاسخ تفصیلی
یکی از القاب مشهور امام رضا (ع) ضامن آهو است. مشهور علت انتساب این لقب و ریشه تاریخی آن را چنین می پندارند:

صیادی در بیابانی قصد شکار آهویی می‌کند و آهو شکارچی را مسافت قابل توجهی به دنبال خود می‌دواند و عاقبت خود را به دامن حضرت علی بن موسی الرضا (ع) که اتفاقاً در آن حوالی حضور داشت می‌اندازد. صیاد که می‌رود آهو را بگیرد، با ممانعت حضرت رضا (ع) مواجه می‌شود، ولی صیاد چون آهو را صید و حق شرعی خود می‌دانست، در مطالبه و استرداد آهو پافشاری می‌کند. امام حاضر می‌شود، مبلغی بیشتر از بهای آهو، به شکارچی بپردازد تا او آهو را آزاد کند. شکارچی نمی‌پذیرد و به عرض می‌رساند: الا و بالله، من همین آهو را که حق خودم است، می‌خواهم و نه غیر آن را ... و آن وقت آهو به زبان می‌آید و سخن گفتن آغاز می‌کند و به عرض امام می‌رساند که من دو بچه شیری دارم که گرسنه‌اند و چشم به‌راه‌اند که بروم شیرشان بدهم و سیرشان کنم. علت فرارم هم همین است و حالا شما ضمانت مرا نزد این شکارچی بفرمایید که اجازه دهد بروم و بچه هایم را شیر دهم و برگردم و تسلیم صیاد شوم.

امام رضا (ع) هم ضمانت آهو را نزد شکارچی کرد و خود را به صورت گروگان در اختیار وی قرار داد. آهو رفت و به‌ سرعت بازگشت و خود را تسلیم شکارچی کرد. شکارچی که این وفای به عهد را می‌بیند، منقلب می‌گردد و آن گاه متوجه می‌شود که گروگان او، علی بن موسی الرضا است. بدیهی است فوراً آهو را آزاد می‌کند و خود را به دست و پای حضرت می‌اندازد و عذر می‌خواهد و پوزش می‌طلبد. حضرت نیز مبلغ قابل توجهی به او می دهد و تعهد شفاعت او را در قیامت نزد جدش می‌کند و صیاد را خوشدل روانه می‌سازد. آهو هم که خود را آزاد شده حضرت می‌داند، اجازه مرخصی می‌طلبد و به سراغ لانه و بچه های خود می‌ رود.

در بارۀ این داستان نکاتی قابل توجه است:

1. اگر چه این داستان به این صورت در منابع شیعی موجود نیست، اما شبیه به نقلی که در میان عامۀ مردم مطرح است، در معجزاتی که منسوب به رسول خدا (ص)، امام سجاد و امام صادق (ع)ِ است، وجود دارد.


2. شیخ صدوق در کتاب عیون اخبار الرضا (ع) درباره ضامن آهو بودن امام رضا (ع) چنین می گوید:

ابوالفضل محمّد بن احمد بن اسماعیل سلیطى گفت: از حاکم رازى، دوست ابى جعفر عتبى شنیدم که می گفت مرا ابو جعفر به عنوان پیک پیش ابو منصور بن عبد الرزاق فرستاد،‏ روز پنجشنبه برای زیارت امام رضا (ع) از او اجازه خواستم. او در پاسخ به من گفت آنچه در بارۀ این مشهد (مرقد امام رضا) برای من اتفاق افتاده، برای شما نقل می کنم: در روزگار جوانی، نظر خوشی به طرفداران این مشهد نداشتم و در راه، به غارت زائران می‌ پرداختم، لباس‌ها، خرجی، نامه‌ها و حواله‌هایشان را به زور از آنان می‌ستاندم. روزی به شکار بیرون رفتم و یوزپلنگی را به دنبال آهویی روانه کردم. یوزپلنگ همچنان به دنبال آهو می‌دوید تا به‌ ناچار، آهو به کنار دیواری پناه برد و ایستاد. یوز هم در مقابل او ایستاد، ولی به او نزدیک نمی‌شد.

هرچه کوشش کردم که یوزپلنگ به آهو نزدیک شود، به سمت آهو نمی رفت و از جای خود تکان نمی‌خورد، ولی هر وقت که آهو از جای خود (کنار دیوار) دور می‌شد، یوز هم او را دنبال می‌کرد. اما همین که به دیوار پناه می‌برد، یوزپلنگ باز می گشت تا آن که آهو به سوراخ لانه ‌مانندی، در دیوار آن مزار داخل شد. من وارد رباط شدم، پرسیدم: آهویی که هم اکنون وارد رباط شد، کجا است؟ گفتند: آهویی ندیدیم.

آن وقت، به همان جایی که آهو داخلش شده بود آمدم، و رد پای او را دیدم، ولی خود آهو را ندیدم. پس با خدای تعالی پیمان بستم که از آن پس زائران را نیازارم و جز از راه خوبی و خوشی با آنان رفتار نکنم. از آن پس، هر گاه که کار دشواری به من روی می‌آورد، و مشکلی در زندگی پیدا می‌کردم، بدین مشهد پناه می‌آوردم، و آن را زیارت و از خدای تعالی در آن جا حاجت خویش را مسئلت می‌کردم و خداوند نیاز مرا بر طرف می کرد. من از خدا خواستم که پسری به من عنایت فرماید. خدا پسری به من مرحمت فرمود، و چون آن پسر بچه به حد بلوغ رسید، کشته شد؛ من دوباره به مشهد برگشتم و از خدا مسئلت کردم که پسری به من عطا فرماید و خداوند پسر دیگری به من ارزانی فرمود. هیچ گاه از خدای تبارک و تعالی در آن جا حاجتی نخواستم، مگر آن که حق تعالی آن حاجت را برآورد و این چیزی است از جمله برکات این مشهد (سلام الله علی ساکنه) که بر شخص من آشکار شد و برای خودم روی داد.

شایان توجه است که این داستان سال ها بعد از شهادت امام رضا (ع) اتفاق افتاده، و همان گونه که اشاره کردیم، شبیه آن برای معصومان دیگر در زمان حیاتشان اتفاق افتاده است.

تذکر این نکته نیز ضروری است که شیخ صدوق به وثاقت کسانی که این داستان را نقل کرده اند، اعتقاد دارد.


پیام زندگی امام رضا(ع) در بیان رهبرانقلاب
او امام ماست، زندگی او برای ما درس است، از زندگی او باید درس بگیریم؛ زندگی او برای ما یک پیامی دارد، آن پیام چیست؟ من آن پیام را در یک کلمه خلاصه می‌کنم. بدانید پیام زندگی پرماجرای علی‌بن‌موسی‌الرضا (ع) به ما عبارت است از مبارزه‌ دائمی خستگی‌ناپذیر. (بیانات در جمع مردم مشهد در آستان مقدس رضوی ـ 63/9/3)

اگر آن امام معصوم اکنون حضور می‌داشتند چه کسانی را برای خادمی خود انتخاب می‌کردند؟ آیا جز متدین‌ترین، مؤمن‌ترین، صالح‌ترین و با اخلاص‌ترین افراد را؟ و چه کسانی داوطلب این امر می‌شدند؟ قطعاً زاهدترین، عالم‌ترین، برجسته‌ترین و پاک‌ترین افراد به خدمت آن امام در می‌آمدند و خاک آستانش را توتیای چشم خویش می‌کردند. (دیدار با خدام حرم مطهر امام رضا(ع) ـ 67/1/6)

در حرم امام رضا(ع) دو رکعت نماز خواندن ارزشش بیشتر از دو رکعت نماز در صحن است و در صحن بیشتر از در آن فرضاً خانه یا منطقه‌ای است که بیرون صحن است، خب اینجا یک منطقه معنوی است، این جزء باورهای ما است، به همین ملاک خراسان و مشهد از برکات معنوی بیشتری برخوردار است و این یک واقعیتی است. اگر تاریخ انقلاب را می‌توانستیم بنویسیم، اگر گذشته‌ این مبارزه را می‌توانستیم ثبت کنیم، اگر کسانی این کار را بکنند معلوم خواهد شد که برکات خراسان و برکات این بقعه‌ مطهره در روند انقلاب ما چه قدر زیاد بوده است. (بیانات در جمع مسئولان استان خراسان ـ 65/4/28)


برچسب ها: حرم امام رضاع
[ یکشنبه دوم شهریور ۱۴۰۴ ] [ 9:47 ] [ حسام ] [ ]
سالروز رحلت پیامبر اعظم(ص)

سالروز رحلت پیامبر اعظم(ص)/ ابعادی از مبارزه جویی، رأفت و عدالت محوری رسول خدا در کلام حضرت آیت الله خامنه‌ای

اهمّیّت و خطر مبارزات فکری و سیاسی برای پیغمبر کمتر از مبارزات نظامی نبود. زحمت مبارزه‌ای که پیغمبر در دوران قبل از هجرت در مکّه انجام میدادند، کمتر نبود از خطرات و زحماتی که در جنگهای بدر و اُحد و خیبر و خندق و بقیّه‌ی جنگها متوجّه پیغمبر بود؛ و پیغمبر یک فرد خطرپذیر بود.

سالروز رحلت پیامبر اعظم(ص)/ ابعادی از مبارزه جویی، رأفت و عدالت محوری رسول خدا در کلام حضرت آیت الله خامنه‌ای

فیش هایی از بیانات پرمغز حضرت آیت الله خامنه‌ای پیرامون جایگاه والای پیامبر اعظم(ع) که در تاریخ ۱۳۶۵/۰۸/۱۰ ایراد شده را خواهید خواند:

مبارزه‌جویی پیامبر صلی الله علیه واله در خط مقدم جبهه‌ها

اهمّیّت و خطر مبارزات فکری و سیاسی برای پیغمبر کمتر از مبارزات نظامی نبود. زحمت مبارزه‌ای که پیغمبر در دوران قبل از هجرت در مکّه انجام میدادند، کمتر نبود از خطرات و زحماتی که در جنگهای بدر و اُحد و خیبر و خندق و بقیّه‌ی جنگها متوجّه پیغمبر بود؛ و پیغمبر یک فرد خطرپذیر بود. در این مبارزات، موضع پیغمبر یک موضع محوری و مرکزی بود. دو جمله در نهج‌البلاغه من دیدم که خیلی جالب است؛ یک جمله این است که امیرالمؤمنین میفرماید: کانَ رسولُ اللهِ‌ اِذَا احمَرَّ البَأس؛ وقتی‌ که جنگ گداخته میشد و تنور جنگ سرخ میشد، اصحاب خودش را به‌ وسیله‌ی نزدیکان خودش و خویشاوندان خودش محفوظ نگه میداشت؛ یعنی عمو، پسرعمو، داماد -پسر که ایشان نداشت- نزدیکان خودش را به میدان جنگ میفرستاد و در خطوط مقدّم، تا آنها بین دشمن و بین جنگجویان معمولی که اصحاب پیغمبر بودند فاصله بیندازند؛ یعنی نزدیکان خودش را نگه نمیداشت عقب و یارانش را بفرستد جلو؛ یارانش را به‌ وسیله‌ی نزدیکانش حفظ میکرد، نه نزدیکانش را به‌ وسیله‌ی یارانش. مثال هم میزند که در جنگ اُحد مثلاً حمزه را فرستاد، در کجا چه کسی را فرستاد، در کجا چه کس [دیگری] را فرستاد و امیرالمؤمنین را میفرستاد؛ این یک جمله. یک جمله‌ی دیگر میفرماید که «کُنّا اِذَا احمَرَّ البَأسُ اتَّقَینا بِرَسولِ ‌الله‌»؛ یعنی وقتی‌ که کوره‌ی جنگ گداخته میشد، ما -«ما» یعنی مجموعه‌ی اصحابی که شامل امیرالمؤمنین هم میشود- به‌ وسیله‌ی پیغمبر، خودمان را از حوادث هولناک نجات میدادیم و حفظ میکردیم و او نزدیک‌ترینِ ما به دشمن بود و او در مقّدمِ صفوف حرکت میکرد؛ این وضع مبارزه‌جویی پیغمبر است! با اینکه خب شما میدانید، رسول‌ اکرم فرمانده بود و در قدیم همین ‌جور بود، آرایش نظامی جوری بود که فرمانده را در جایی قرار میدادند که او محفوظ بماند؛ علّت هم واضح است، یک وجه معقول و منطقی‌ای هم دارد.

محبت پیامبر اسلام به تمام آحاد بشریت
این محبّت [پیامبر اکرم صلی الله علیه واله] نسبت به تمام آحاد مسلمان بلکه آحاد بشریّت وجود دارد. [طبق] این آیه‌ای که در ابتدای صحبت عرض کردم -لَقَد جاٰءَکُم رَسولٌ مِن اَنفُسِکُم عَزیزٌ عَلَیهِ ما عَنِتُّم- بر پیغمبر سختی‌های شما، رنجهای شما دشوار است، نمیتواند سختی‌ها و رنجهای مسلمین و جامعه‌ی اسلامی را براحتی تحمّل کند؛ حَریصٌ عَلَیکُم، نسبت به سعادت شما و سرنوشت شما بشدّت علاقه‌مند است، بی‌تفاوت نیست در مقابل سرنوشت مسلمانها؛ بِالمُؤمِنینَ رَءوفٌ رَحیم، و نسبت به مؤمنین دارای رأفت و رحمت است. این خصوصیّت پیغمبر است و این هم یکی از چیزهای دیگری است که برای ما باید به عنوان یک الگو و اسوه باشد.


رافت و عدالت‌محوری پیامبر صلی الله علیه واله
در خانواده‌ی خودش هم به عنوان یک پدر، مظهر عاطفه بود. این جوری نیست که حالا اگر ما اهل مبارزه و تلاش و کار و حرکت در میدان جنگ و تحمّل مصائب هستیم، باید از عاطفه و محبّت و نرمش و این پدیدارهای انسانی -که طبیعیِ انسان است- خودمان را معاف بدانیم؛ نه، پیغمبر در داخل خانه مظهر عاطفه و محبّت و احساس جوشان بود. در یک روایتی دیدم آن وقتی که این آیه‌ی سوره‌ی نور نازل شد که «لا تَجعَلوا دُعاٰءَ الرَّسولِ بَینَکُم کَدُعاٰءِ بَعضِکُم بَعضًا»- یعنی پیغمبر را وقتی صدا میزنید، آن جوری که همدیگر را صدا میزنید صدا نزنید؛ چون به پیغمبر میگفتند «یا محمّد»؛ اسم پیغمبر را میگفتند! -به گفته‌ی خود پیغمبر یا به گفته‌ی یکی از مؤمنین که حالا درست یادم نیست، بنا شد به پیغمبر بگویند «یا رسول‌الله» و دیگر اسم پیغمبر را نیاورند؛ پیغمبر وارد خانه شد، فاطمه‌ی زهرا (سلام الله علیها) تا دید پدرش وارد شد، مثلاً گفت یا رسول‌الله! سلامٌ علیکم؛ او هم پیغمبر را به عنوان رسول‌الله صدا کرد؛ پیغمبر دخترش را در آغوش گرفت، او را نوازش کرد، گفت دخترم! نه، تو به من بگو پدر، نگو «یا رسول‌الله» -همان جور که دیگران میگفتند- این برای دل من گواراتر است. هر وقت میخواست سفر برود، آخرین کسی را که میدید فاطمه‌ی زهرا بود؛ از سفر هم که برمیگشت، اوّل به سراغ فاطمه‌ی زهرا می‌آمد. و میدانید که تقریباً هم‌خانه بودند؛ یعنی خانه‌ی پیغمبر و خانه‌ی امیرالمؤمنین در مجاورت مسجد بود و در کنار هم بود. با امام حسن و امام حسین، آن جور است که شنیدید که بر روی منبر، پیغمبر مشغول موعظه و بیان مطالب به مردم بود، مثلاً امام حسن مجتبیٰ وارد مسجد میشد، پایش میگرفت به یک چیزی و می‌افتاد و گریه میکرد، پیغمبر از منبر می‌آمد پایین، این کودک را در آغوش میگرفت و نوازش میکرد و او را آرام میکرد، بعد میرفت روی منبر؛ یا در بعضی از روایات دارد که گاهی این کودک در آغوشش بود و با او میرفت روی منبر؛ کارهایی که به ‌نظرِ مردمِ عادّی عجیب می‌آید و با عرفیّات و تعارفات معمولی مردم نمیسازد -امروز که نمیسازد، شاید آن روز هم نمیساخت- امّا این عاطفه‌ی شدید پیغمبر است. امّا با همین عاطفه‌ی شدید به دخترش فاطمه زهرا میگوید اگر بشنوم که وسایل بیت‌المال را به امانت گرفته‌ای و وارد خانه کرده‌ای، تو را مثل دیگران مجازات خواهم کرد: اِنّی لَم اَغنی عَنکَ مِنَ اللهِ‌ شَیئاً؛ ای فاطمه، دخترم! در روز قیامت من به درد تو نمیخورم. با همین علاقه و محبّت شدید نسبت به فرزندانش، اگر بنا بود که یک عدلی به وسیله‌ی آنها به هم بخورد، یک حقّی پامال بشود، در مقابل آن می‌ایستاد.

[ جمعه سی و یکم مرداد ۱۴۰۴ ] [ 10:43 ] [ حسام ] [ ]
دستورهای قرآن برای بعد از پیروزی در جنگ

بعد از پیروزی در جنگ قرآن کریم دستوراتی به مومنین می دهد تا فتوحات آن ها ادامه پیدا کند.

[ پنجشنبه نهم مرداد ۱۴۰۴ ] [ 20:14 ] [ حسام ] [ ]
عکسش را بغل کرده، چون هنوز زنده است

تصویری از حضور خانواده شهدای جنگ تحمیلی اخیر در مراسم اربعین شهدا در بیت رهبری

[ چهارشنبه هشتم مرداد ۱۴۰۴ ] [ 20:27 ] [ حسام ] [ ]
ماجرای روز ۳۲ ساعته شهید رئیسی در یک سفر خارجی

به وقت تهران، ساعت از ۴ بامداد هم گذشته بود و طبق تنظیمات ساعت بدن ما در واقع زمان استراحت بود. اما تازه جلسه با بازرگانان شروع شده بود.

ماجرای روز ۳۲ ساعته شهید رئیسی در یک سفر خارجی

قرار بود رئیس جمهور ایران پس از یک دهه به ونزوئلا سفری رسمی داشته باشد.

مدت پرواز به کاراکاس هفده ساعت بود که در واقع دورترین پرواز مستقیم از تهران به یک نقطه دیگر از کره خاکی به شمار می رفت.


هفت ساعت و نیم هم اختلاف داشتیم. هوا در مقطع از سال در آن نقطه زمین گرم و رطوبت هم بالا بود.

بعد از چند ساعت برنامه های رسمی در کاخ ریاست جمهوری، رئیس جمهور به محل اقامت رفتند تا دیداری با تجار ونزوئلایی داشته باشند؛ در حالی که مقامات دو کشور ساعتی پیش از آن نوزده سند همکاری امضا کرده بودند.

به وقت تهران، ساعت از ۴ بامداد هم گذشته بود و طبق تنظیمات ساعت بدن ما در واقع زمان استراحت بود. اما تازه جلسه با بازرگانان شروع شده بود.

تجار یک به یک صحبت کردند. بعد از گذشت حدود یک ساعت و نیم، معاون وزیر خارجه گفت: «آقای رئیسی خسته هستند». با این جملات می خواست جلسه را فیصله دهد که تازه آقای رئیس جمهور شروع به صحبت کردند.

خستگی یک روز سی و دو ساعته در صدایشان پیدا بود. اما تقریبا به همه نکاتی که بازرگانان ونزوئلایی گفته بودند اشاره کردند و پاسخ دادند.


بریده‌ای از کتاب «هارداسان» ؛ ۲۲۲ روایت از ۱۰۵۰ روز همراهی با شهید جمهور

نوشته محمدمهدی رحیمی، مدیرکل روابط عمومی ریاست جمهوری در دولت سیزدهم

برچسب ها: شهید رئیسی
[ چهارشنبه هشتم مرداد ۱۴۰۴ ] [ 20:16 ] [ حسام ] [ ]
آخرین مطالب
صفحات سایت

آوازک





Powered by WebGozar