
از شما میخواهم که در هر حالی و زمانی و مکانی حواسمان به رعایت تقوا و دوری از گناه باشد. خواهر من رعایت حجاب بر شما واجب است و برادر من رعایت عفت بر شما نیز واجب است.

شهید مدافع حرم حجتالاسلام والمسلمین مصطفی خلیلیبلوطکی 18 شهریورماه سال 1367 در اهواز دیده به جهان گشود و روز یکشنبه 12بهمن سال 1394 به همراه همرزمانش شهید محمود مراداسکندری، شهید علی حسینیکاهکش، شهید رضا عادلی(کردزنگنه) و شهید داوود نریمیسا در سن 27 سالگی در عملیات آزادسازی شهرهای شیعهنشین نبل و الزهرا شهید شد. پیکر پاکش در قطعه شهدای مدافع حرم گلزار شهدای اهواز آرام گرفت.
شهید مصطفی خلیلیبلوطکی در وصیتنامهاش نوشت: «شما را به رعایت تقوای الهی تذکر میدهم و از شما میخواهم که در هر حالی و زمانی و مکانی حواسمان به رعایت تقوا و دوری از گناه باشد. خواهر من رعایت حجاب بر شما واجب است و برادر من رعایت عفت بر شما نیز واجب است، این فکر را نکنید که ما در راهی که قدم برداشتیم راهی کمارزش است بلکه رفتن ما برای این جهاد، دفاع از حریم ولایت و اهل بیت و مظلومیت شیعه و در کل مظلومیت مردم سوریه بوده است، مطمئن باشید اگر من و امثال من به این جهاد نمیرفتیم ما باید الان در مرزهای خودمان با این قوم از خدا بیخبر میجنگیدیم و این بمبها و تیرها بر مردم خودمان فرود میآمد. پس کار ما دفاع از حریم مردم خودمان هم است، عزیزان من به این نکته حتما توجه کنید هر کسی با هر اعتقادی هستید پیرو خط ولایت فقیه باشید و از رهبر عزیزمان، مولا و سرورمان حضرت سید علی خامنهای(دامظله) پشتیبانی و حمایت کنید. گوشتان به فرامین ایشان باشد و عامل به نصیحتها و صحبتهای ایشان باشید. خط حق و راست را از ایشان دریافت کنید و ایشان را معیار و میزان قرار دهید.»
امیرهوشنگ عندالله پدر شهید محمودرضا عندالله پس از ۳۶ سال به فرزند شهیدش پیوست.

شهید محمودرضا عندالله برای خیلی از بچه های محله نظام آباد تهران خاطره ساز بود و سالهای سال پدر و مادر این شهید مورد تکریم دوستداران محمودرضا بوده اند.
او در سال ۱۳۴۴ که خانواده اش در میدان تسلیحات نظام آباد ساکن بودند، چشم به جهان گشود و سال ۱۳۶۶ در عملیات بیت المقدس دو، منطقه ماووت، به شهادت رسید.به جرات می توان گفت تاثیرگذارترین فرد فرهنگی در منطقه نظام آباد تا به امروز، او بوده است. تعداد زیادی از شاگردانش به شهادت رسیدند و آنها که ماندند اکثرا افرادی هستند که در مشاغل فرهنگی و مهم در حال خدمتند.
.jpg)
شهیدی اهل نمایش و موسیقی مسجدی
محمود در کوچه و خیابانهای نظام آباد میچرخید و بچه ها را دعوت میکرد تا در کلاسهای تابستانی مسجد شرکت کنند.هیچ بودجه دولتی در اختیار نداشت و با کمک دوستانش و با هزینه شخصی برنامههای تابستانی را برگزار میکرد.
او طی سال های ۱۳۶۲ تا قبل از شهادت، به عبارتی، بنیانگذار انقلاب فرهنگی در منطقه نظام آباد بود و تا به همین امروز نظیرش پیدا نشد و همه جا با نام «آقا عندالله» صحبتش بود.
در آن دوره و با کمترین امکانات، سرشار از خلاقیت و نوآوری بود و در حوزههای هنرهای تجسمی، موسیقی و نمایش کارهای بی نظیری کرد.
.jpg)
گزیده ای از وصیتنامه شهید "عندالله"
"من در یک سال اخیر عمرم به صحبت گران مایه شهید مظلوم بهشتی رسیدم که میگفت خون دل خوردن از خون دادن مشکلتر است. باور کنید چقدر در این یک سال اخیر بعد از شهادت دوستانم زخم زبان از مدعیان حافظ انقلاب خوردیم و برای بقای انقلاب و حفظ وحدت تحمل کردیم. حال از عمق جان فریاد میزنم حزب الله چشم و گوش خود را باز کنید.
گرگهای در لباس میش را زیرکانه از یکدیگر جدا کنید. حواستان را جمع کنید بزرگترین ضربه را در صدر اسلام منافقین زدهاند و افراد دو چهره بودند و موقعیت فعلی انقلاب از زمان سال 65 و 59 گذشته است. الان حزب الله را ترور نمیکنند، الان ترور فکری و شخصیتی میکنند. الان نیروهای انقلاب را خراب کنند.
.jpg)
مولا شاهد باش من عاشق امام هستم. من هیچ نهادی را به اندازه بسیج دوست ندارم. بسیج معبد عاشقان الله است. بسیج میدان وصل و جهاد و مبارزه در راه رسیدن به معشوق است. بسیج قلب امام است. من قلب امام را میبوسم. همه باید در همه جهت بسیج را تقویت کنند. انقلاب مرهون بسیجیهاست. بسیجیها انقلاب را بیمه کردند. همه بسیجیها را دعا کنیم که ما مدیون بسیجیها هستیم. بسیجی مرد عمل است، لکن از اخلاص آنها باید به نحو احسن استفاده کرد."
شهید مدافع حرم روحالله طالبی در قسمتی از وصیتنامهاش نوشته بود: آخرتتان را به دنیای فانی نفروشید و بدانید در آنجا میخواهیم به خدا در قبال خون شهدا جواب پس بدهیم، نکند شرمنده امام حسین(ع) شویم.
این روزها هفتمین سالگرد شهادت شهید مدافع حرم روحالله طالبی است. این شهید متولد ۱۳۶۶ در کُشکسرای آذربایجان شرقی بود. در سنین جوانی به استخدام سپاه پاسداران در آمد و در غرب کشور با گروهکهای تروریستی مقابله کرد. سال 1389 عقد کرد و سال 1392 با یک مراسم ساده زندگی تازه خود را آغاز نمود و خدا دختری به اسم حنانه به او عطا کرد. وی اول آبان 94 مصادف با روز تاسوعای حسینی(ع) به شهادت رسید و پیکر مطهرش حدود دو ماه پیش در سوریه مفقود شده بود. بعد از تایید شهادت وی و شناسایی پیکر این شهید والامقام، جهت تشییع به تبريز منتقل شد. در عملیاتها برای اینکه به بچههای گردان روحیه مضاعف بدهد با ذکر «امداده گل اباالفضل» همه را به وجد میآورد. به شدت برای اقامه نماز جماعت اول وقت پیگیری میکرد و به موذن میگفت برای اذان آماده شود و خودش امام جماعت بود و معمولا بین دو نماز مطالبی را از نهجالبلاغه امیرالمومنین علی(ع) بیان میکرد. روحالله تا آخرین لحظات شهادتش این ذکر ورد زبانش بود: «یا کاشف الکرب عن وجه اخیک الحسین اکشف کربتنا بحق مولاک الحسین»
شهید مدافع حرم روحالله طالبی در قسمتی از وصیتنامهاش نوشته بود: آخرتتان را به دنیای فانی نفروشید و بدانید در آنجا میخواهیم به خدا در قبال خون شهدا جواب پس بدهیم، نکند شرمنده امام حسین(ع) شویم.

اي خواهرانم شما از زن نمونه اسلام فاطمه(س) چگونه زيستن را بياموزيد و زحماتي كه برايم كشيدهايد و تحمل كردهايد ببخشيد و مرا حلال كنيد و از همسايگانم و دوستانم ميخواهم كه مرا حلال كنند و ببخشند.

احمد باباکمال متولد دوم فروردين 1342، در شهرستان آران و بیدگل چشم به جهان گشود. پدرش عباس، کشاورز بود و مادرش راضيه نام داشت. تا پایان دوره متوسطه در رشته انسانی درس خواند و دیپلم گرفت. به عنوان پاسدار در جبهه حضور يافت. يازدهم اسفند 1362، در طلاییه بر اثر اصابت ترکش شهيد شد. مزار او در گلزار شهدای امامزاده محمد هلال بن علی (ع) زادگاهش واقع است.
در ادامه وصیت نامه این شهید بزرگوار را می خوانید:
بسم اللّه الرحمن الرحیم
ان الله يحب الذين يقاتلون في سبيله صفاً كانهم بنيان مرصوص
خدا آن مؤمناني را كه در صف جهاد در مقابل كافران مانند سد آهنين همدست و پاسدارند دوست ميدارد.
با سلام و درود بر يگانه منجي عالم بشريت اين آخرين ذخيره الهي و نايب برحقش امام خمين، روح خدا، پيرجماران و قلب تبنده مستضعفين جهان و رحمت خدا بر ارواح طيبه پاك تمام شهداي اسلام از بدر و احد تا كربلاي ايران و سيدالشهداي ايران شهيد 62
من خيلی به درگاه خداوند ناليده و گريه كردهام و از او حاجت خواستهام تا مرا به آرزوی نهايی خود به درجه شهادت برسم. اما تا كنون هر چه در زدهام، گريه كردهام جواب نشنيدهام

بسیجی شهید فرامرز رضایی میرقائد بیست و یکم آذر سال 1342 در اندیمشک بهدنیا آمد، در نوجوانی برادرش شهید عزتالله رضاییمیرقائد به شهادت رسید که در روحیهاش تاثیر بهسزایی گذاشت. در چهارده سالگی به جبهه رفت. وقتی دشمن بعثی توسط 54 هواپیما شهر اندیمشک را زیر بمباران گرفت به کمک مجروحین و زیر آوار ماندهها رفت. رضایی میرقائد چهارم آذر سال 1365 بر اثر اصابت ترکش به گلویش شهد شیرین شهادت را نوشید و پیکر پاکش در گلزار شهدای اندیمشک آرام گرفت.
شهید فرامرز رضاییمیرقائد در بخشی از وصیتنامهاش نوشته است: «من خيلی به درگاه خداوند ناليده و گريه كردهام و از او حاجت خواستهام تا مرا به آرزوی نهايی خود به درجه شهادت برسم. اما تا كنون هر چه در زدهام، گريه كردهام جواب نشنيدهام، اميدوارم كه بهزودی بشنوم. برادرانم، من شما را بهعنوان رساننده پيام خود بهسوی جامعه معرفی میكنم كه فقط بعد از شهادت ما ناله نكنيد بلكه علاوهبر اينكه ناله نمیكنيد پيام من و ساير شهدا را به گوش مردم برسانيد، شهادت كه محتوای آن دل كندن از دنيای پوچ و بیوفاست و انقلاب درونی جهت رسيدن به لقاءالله است. برادران من ای تمام کسانی كه ندای پيكر آكنده به خون مرا میشنويد به شما وصيت میکنم وای بر شما، اگر كه در اين شرايط بر سر مال و منال دنيا جنگ و دعوا میكنيد، بهسوی خدا پرواز کنيد و آخرت و روز محشر و آتش جهنم را در نظر بگيريد و الا پشيمان خواهيد شد و من احساس میکنم که برادران از من سبقت گرفته و بهخداي خود لبيک گفته، چون ايمانشان از من بيشتر بوده.»
از خانواده عزیز خودم ( از پدر و مادر و خواهرانم ) حلالیت می طلبم و از هر آزار و اذیتی که آنها را کرده ام، عذرخواهی میکنم و طلب عفو میکنم.

شهید محمدعلی جوزانی کهن از دانشآموزان دبیرستان سپاه تهران (مکتب الصادق(ع)) بود که در پنجم مردادماه ۱۳۶۷ به شهادت رسید. وصیتنامه این شهید بزرگوار به این شرح است:
بِسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم
وَبِه نَسْتَعیٖن اِنَّهُ خَیْرُ نٰاصِرٍ وَ مُعیٖن ِ
رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی وَیَسِّرْ لِی أَمْرِی وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِّسَانِی یَفْقَهُوا قَوْلِی»
پروردگارا !
سینه ی مرا گشاده دار ، کار مرا بر من آسان گردان و گره از زبانم بگشا تا سخنان مرا بفهمند.
وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْیَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ ( آل عمران- ۱۶۹ )
أَشْهَدُ أَنْ لَا اله الَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شریک لَهُ وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ
اللَّهُمَّ صَلِّ علی مُحَمَّدٍ وَ آل مُحَمَّدِ اللَّهُمَّ صَلِّ علی الملائکة المقربین اللَّهُمَّ صَلِّ علی الأنبیاء وَ المرسلین اللَّهُمَّ صَلِّ علی الْأَئِمَّةِالمعصومین
السَّلَامُ علی مَوْلَانَا وَ مقتدانا أَمَامَ الهدی وَ الْعُرْوَةُ الوثقی وَ حجتک علی أَهْلِ الدنیٰا
اَنٌَ الْحیٰوة و المـَمٰاتَ وَ الیَومِ الجَزٰاءَ حَقّ و انّ الجنَٓه و النٌٰار حقّ و اِنّ الشٓفاعة الائمَة وَ الرَسُولَنٰا وَ اَوْلیٰائنٰا حَقُ .
بعد از سلام به پیشگاه آقا صاحب الزمان ( عَجَّل اللّٰهُ تَعالیٰ فرجَهُ الشّریف ) و نائب بر حقّ شان حضرت امام خمینی و با سلام حضور ارواح طیّبه شهدا و مفقودین و خدمت اسراء و رزمندگان .
و با درود و سلام حضور خانواده محترم ، پدر و مادر مهربان و خواهران عزیزم و خدمت برادران همکلاسی و همکار و هم هیئتی و اقوام و آشنایان و دوستان و اهل محل .
کتیبه روبروی شما، وصیت اینجانب حقیر فقیر می باشد که در کمال سلامتی ودرعقل کامل نوشته ام و پدرم را به عنوان وصی خود انتخاب نمودم و دومین وصی خود را مادرم قرار می دهم و خواهشمندم به وصایایِ این بنده ی گنهکارِ دست از دنیا کوتاه ، عمل نمائید.
اوّل اینکه :
از خانواده عزیز خودم ( از پدر و مادر و خواهرانم ) حلالیت می طلبم و از هر آزار و اذیتی که آنها را کرده ام، عذرخواهی می کنم و طلب عفو میکنم و از شما می خواهم که از دوستان ، رفیقان ، اقوام و آشنایان از جانب من طلب حلالیت نمائید.
ثانیاً هر کس که می تواند و وصی های این بنده ، حتما در شب اوّل قبر ، نماز مخصوص این شب را بخوانند.
ثالثأ هنگام دفن در گور ، مقداری تربت حضرت سیٌد الشّهداء قرار دهید که به احترام تربت آن حضرت خداوند متعال از سر تقصیرات حقیر بگذرد و همچنین اگر بنا بود با لباس دفن شوم ، پشت پیراهن خاکی نظامی ام ،
که در منزل است ، دعای جوشن کبیر بنویسید یا بر روی کفنم ، باشد که مورد قبول خداوند قرار گیرم.
رابعاً دو سال نماز قضا و روزه قضا از جانب حقیر و همچنین یک حج تمتع که پدرم هنگام رفتن مکه یا به میل خودِ وصی ام ، کس دیگر انجام دهد و نیز در هر زیارت که وصی ام میرود،
از جانب حقیر نیز زیارت نماید.
خامساً شب جمعه در هیئت محبّان الصّٰادق ( علیه السَّلام )
برایم خیرات دهید و جشن میلاد حضرت رسول ( صَلَّی اللّٰه علَیه و آله و سلّم )
و امام صادق ( علیه السٌلام ) ،
را همچنان به پا دارید .
اموالم هر چه را می خواهید نگه دارید و چیزی را که نخواستید به دوستان دهید؛ مثلا نوارهایم را به عشقی دهید یا به دیگر برادرانم و به هر کدام لااقل چیزی یادگاری دهید.
سادساً مقداری پول در بانک دارم که با پولهایی که بنده به آن اضافه می کردم به آن خمس تعلق نمی گیرد.
از وصیّ خودم می خواهم نماز و روزه ی قضا و حج را از پول خودم بجا آورید و اگر چیزی اضافه ماند، مقداری از آنرا برای خیرات و قسمت اعظم آن را برای رد مظالم مورد مصرف قرار دهید.
در ضمن حقوق هر ماه مرا سپاه می دهد، آنرا در مورد خیرات مصرف کنید.
دیگر چیزی به فکرم نمی رسد و دیگر عرضی ندارم ، به جز آرزوی سلامت و خوشبختی برای شما !
اوُصیٖکُم بِتَقْوَی اللّه وَ نَظمِ اَمْرِکُم
یاران چه غریبانه ، رفتند از این خانه
هم سوخته شمع ما ، هم سوخته پروانه
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی (عج ) خمینی را نگهدار .
محمدعلی جوزانی کهن
التماس دعا – کوزران ۱۳۶۷/۰۵/۰۳
ولادت : ۱۷ آبان ۱۳۵۰
شهادت : ۵ مرداد ۱۳۶۷
عملیات : مرصاد - اسلام آباد غرب
محل دفن شهید :
بهشت زهرا ( سلام الله علیها )
قطعه ۴۰ ردیف ۵۳ شماره ۵
فرازی از وصیت نامه شهید سجاد زبرجدی شهید مدافع حرم را بخوانید.
