آنچه در روزهای پایانی سال ۱۴۰۳ بنام هموطنان کُرد رخ داد و موجب رخداد روزهای آغازین ۱۴۰۴ شد، نه تنها در قالب قومیت نمیگنجد بلکه حتی برای برخی قومگراهای بی وطن هم قابل هضم نیست!
 انتشار فراخوانی بینام و نشان در چند صفحه مجازی کُردی در اواسط اسفندماه 1403، نشان از تصمیم برخی فعالان قومگرانمای کُرد با هدایت اقلیم کردستاننشینان عراقی داشت که دنبال برهم زدن فضای آرام استان آذربایجانغربی بودند.
در این فراخوان، از مردم کُرد ارومیه خواسته شده بود تا در 29 اسفندماه 1403 (همزمان با نخستین شب قدر!) به منظور برپایی "جشن نوروزگاه" گردهم آیند و به رقص و پایکوبی بپردازند؛ رسمی که بدون هیچ عقبه سنتی و تاریخی و تنها با اهداف نژادپرستانه اقلیمنشینان بیهویت بنا گذارده شده است.
به دنبال این تحرکات حاشیهساز که با همراهی چند عضو شورای شهر ارومیه پررنگتر شد، پس از اعلان رسمی توسط نماینده ولیفقیه در آذربایجانغربی و از تریبون نماز جمعه شهرستان ارومیه مبنی بر اینکه هرگونه اقدام تحریکآمیز باید با برخورد جدی مواجه شود و حفظ حرمت ماه رمضان الزامی است، نهادهای امنیتی و قضایی وارد موضوع شده و ضمن اعلام ممنوعیت چنین تجمعی، از بزرگان کُرد خواستند تا از برگزاری مراسم خودداری کنند.
پس از کش و قوسهای بسیار و ورود نمایندگان مجلس، بزرگان مذهبی، سیاسی و اجتماعی محلی، بالاخره تصمیم بر اجرای این برنامه در روز 28 اسفندماه و در آستانه نخستین شب از لیالی قدر و ایام شهادت امام علی(ع) شد که براساس اخبار غیررسمی منتشرشده، با مجوز دریافتی از سوی وزارت کشور اجرایی شد.
در جریان برگزاری "جشن نوروزگاه" با حضور جمعیت چند ده هزار نفری کُردهای مقیم ارومیه و نیز مسافرانی از دیگر مناطق آذربایجانغربی و برخی نقاط استان کردستان که همراه با اهتزاز پرچم جمهوری اسلامی ایران و تمثال امامین انقلاب اسلامی و شهدا در جایگاه اصلی مراسم بود، اقدام تعدادی مهره معلومالحال و تجزیهطلب مبنی بر بالا بردن پرچم جعلی اقلیم کردستان و نیز پوشیدن لباس محلی چند تن از دختران که با نماد این پرچم منقش بود، بلافاصله با تذکر و اقدام متقابل حاضران و نیز برگزارکنندگان برنامه مواجه شد و پرچمهای سهرنگ جمهوری اسلامی ایران در جای جای این تجمع به اهتزاز درآمده و از بروز حاشیه بیشتر جلوگیری به عمل آمد.
هرچند انتشار تصاویر این عده محدود و معلومالحال در صفحات مجازی برخی فعالان کُردی و بهرهبرداری رسانههای معاند و ضدانقلاب از این فضا، موجب خدشهدار شدن کلیتِ موضوعِ تجمع و با اعتراض مردم و مسئولان اعم از تُرک و کُرد در جای جای استان آذربایجانغربی همراه شد، اما فضای به وجود آمده فرصت مناسبی برای سوءاستفاده پانهای مقیم کشورهای ترکیه و عراق ایجاد کرد تا فضای استان را به سوی قومیتی و ملتهب پیش ببرند.
در این میان، همراهی چند عضو شورای شهر ارومیه و تعدادی از فعالان قومگرانما با پانتُرکهای خارج نشین و ارائه فراخوان برای تجمع و اعتراض خیابانی بدون مجوز در برابر اقدام چند چهره معلومالحال، موجب شد تا فضای ملتهب در روزهای پایانی سال نهتنها فروکش نکند بلکه رفته رفته شدت گرفته و به یک فضای امنیتی تبدیل شود.
در چنین شرایط خاص، هوشیاری مسئولان سیاسی و امنیتی آذربایجانغربی با هدایت و پیشقراولی حجتالاسلام و المسلمین "سید مهدی قریشی" نماینده ولی فقیه و "رضا رحمانی" استاندار، این نتیجه را به همراه داشت که از برگزاری تجمعی کذایی با اهداف سیاسی و قومیتی جلوگیری به عمل آمده و عزاداری سالروز شهادت امام علی(ع) در روز دوم فروردینماه، با حضور هیئات مذهبی، عزاداران و اقشار مختلف مردم در خیابان امام(ره) ارومیه برگزار شود.
این تجمع عظیم چند صد هزار نفری مردم عزادار ارومیه که به اذعان همگان در تاریخ انقلاب اسلامی بینظیر بود، با هدایت و راهبری مسئولان ارشد استانی همراه شد و حضور تمامی دستاندرکاران سیاسی، امنیتی، قضائی و اجتماعی استان، قدرت ارادت ملت غیور به ساحت مولای متقیان(ع) و اوج هویت دینی مردم را به نمایش گذاشت که همین امر برای ضدانقلاب خارجنشین سنگین بود و موجب شد تا اقدام به حاشیهسازی برای مراسم با توسل به مهرههای حاضر در تجمع کنند.
نمایش نماد جعلی پانتُرکیسم، تعدادی دستنوشته و پوستر با مضامین قومیتی و نیز سر دادن برخی شعارهای هنجارشکن توسط عده قلیل حاضر در تجمع، با اعتراض مردم عزادار همراه شد و به این ترتیب عده قلیل هنجارشکن تصمیم بر تغییر مسیر و خروج از محل اصلی مراسم گرفتند تا در مسیر خیابان امام(ره) به سمت میدان انقلاب به رفتارهای هنجارشکنانه خود بپردازند.
نکته جالب توجه در این میان، حضور پرشور ملت عزادار در مسیر مدنظر هنجارشکنان بود که حتی برای متولیان برگزاری مراسم تجمع عظیم نیز غیرقابل باور بود و همین امر باعث شده بود تا تدابیر لازم برای تجهیز مسیر به سیستم صوتی مناسب انجام نشده و تنها در محل مشخص شده و آنهم توسط چند هیات مذهبی، تجهیزات صوتی مستقر شود!
این وضعیت و غفلت متولیان از چارهاندیشی به منظور آیندهنگری و تامین تجهیزات صوتی برای مسیر، موجب شد تا برخی حاضران در این مسیر نیز به هوای تبدیل شدن "تجمع علویون" به "راهپیمایی عزاداری علوی"، با هنجارشکنان همراه شده و حتی در سر دادن شعار نیز با آنها همراهی کنند.
اما در انتهای مسیر و با پررنگ شدن شعارهای قومیتی و تغییر شرایط توسط عوامل هنجارشکن که با نمایش مجدد نمادهای جعلی پانترکی و شعارهای ضد وحدت و ضد ایرانی همراه شد، مردم عادی صف خود را جدا کرده و به این ترتیب سِره از ناسِره تفکیک شد تا فضا برای این افراد محدود شود.
ورود بهموقع نیروهای انتظامی و امنیتی به موضوع و برخورد نرم با هنجارشکنان در انتهای مسیر و در محل میدان انقلاب، به متراکم شدن جمعیت و در نهایت مشخص شدن حضور برخی عوامل پانتُرکِ هدایت شده از سوی خارجنشینان منجر شد تا به این ترتیب اقدامات لازم برای انحلال این وضعیت و ورود جدی نیروهای انتظامی و امنیتی آغاز و در کمتر از چند دقیقه تمام فضای پیش آمده جمعآوری شود.
اما اصل ماجرا چه بود؟ چرا باید یک تجمع و عزاداری با چنین حواشی نامناسبی همراه میشد؟ اصلا چرا باید در برابر جشن نوروزگاه کُردها جبههگیری میشد تا پانترُکها از این آب گِلآلود ماهی بگیرند؟!
اینجا آذربایجانغربی است؛ استانی متشکل از اقوام تُرک، کُرد، مسلمان، مسیحی، ارمنی و حتی دیگر ادیان و مذاهب اقلیت که همواره به آرامش و امنیت پایدار متکی بوده است. امنیتی که در سایه تلاش و مجاهدت سربازان ولایت و با بهرهگیری از ظرفیت عظیم مردمی اتفاق افتاده و دلیل اصلی ترس و واهمه دشمن و دستنشاندگان دشمن در داخل و خارج نیز همین "امنیت پایدار مردمی" بوده است.
در طول سالیان متمادی پس از انقلاب اسلامی، مردم استان شاهد تحرک ایادی مزدور غرب و سرویسهای جاسوسی ضدانقلاب و معاندین برای برهم زدن آرامش و وحدت ملت بودهاند که نه تنها موفق نبودهاند بلکه به تحکیم بیش از پیش این وحدت و همگرایی نیز منجر شده است.
بر همین اساس، دشمنان وحدت ملی، هربار با نقشه و حربهای  جدید در پی نفوذ و برهم زدن اتحاد برآمدهاند. از چند سال قبل نیز با پیش کشیدن موضوع قومیت و جدال نابرابر مردم تُرک و کُرد در صدد این امر بودند که البته بیشتر در ایام انتخابات و موضوعات سیاسی بوده و بالاخره با توجه به همزمانی مناسبت ملی عید نوروز و سالروز شهادت امام علی(ع) در روزهای ابتدای نوروز، فرصت را برای خدشهدار کردن چهره آرام استان غنیمت شمرده و وارد موضوع شدند.
هرچند این نقشه نیز با بصیرت و بیداری مردم اعم از کُردهای غیور و تُرکهای ولایتمدار با شکست مفتضحانه همراه شد، اما صفحات و رسانههای ضدانقلاب در پی بزرگنمایی و همراه نشان دادن مردمِ بیخبر از اصل موضوع با عده قلیل هنجارشکنان برآمدند. البته این تلاشها هم با حضور چند صد هزار نفری مردم در بخش عزاداری و عدم همراهی توده مردم با چنین هنجارشکنانی به شکست انجامید.
انتشار خبر برخورد جدی با تعداد قابل توجهی از برهم زنندگان وحدت در هر 2 برنامه موصوف و بازداشت عوامل نفوذی در این ماجرا، نشان داد که عوامل امنیتی و قضائی بدون مماشات با چنین عناصری وارد مقابله شده و بدون توجه به حواشی پیشآمده برخوردهای قانونی را انجام خواهند داد.
گاهی می گفت: فردا هر کجا بودیم فقط نان می خوریم و یا فردا روزه میگیریم و می رویم کوه هم عبادت است و هم ورزش.

 مهدی مرد خود سازی بود. همیشه می گفت: در زندگی چراهایی وجود دارد که خودمان باید جوابش را به دست آوریم. چرا می خوریم چرا می خوابیم چرا مطالعه و ورزش می کنیم.
سختی های این راه را هم به جان می خرید. وقتی قرار شد بیرون خوابگاه خانه بگیریم، هیچ وقت دو تا غذا نمی گرفتیم.
گاهی می گفت: فردا هر کجا بودیم فقط نان می خوریم و یا فردا روزه می گیریم و می رویم کوه هم عبادت است و هم ورزش.
وقتی هم که سرباز شد آمدیم تهران. با اینکه ماهی ۱۵۰۰ تومان حقوق داشت؛ اما برنامه ما عوض نشد. افطاری ماه رمضان نان و انگور بود و یک تومان یخ.
زمستان آن سال نفت نخریدیم. می گفت: می سازیم یعنی باید بسازیم. ما تا سال ۵۷ اصلا گوشت نخریدیم. بعد از انقلاب هم چه در ارومیه و چه در جبهه هیچ وقت نگذاشت عنان نفسش رها باشد.
می گفت: رفتن این راه سخت است و توشه لازم دارد. توشه اش هم جز دین و دیانت و خودسازی چیزی دیگری نیست.
راوی: کاظم میر ولد
کتاب نمی توانست زنده بماند؛ خاطراتی از شهید مهدی باکری
حتی یک بار هم که در این منزل، زیرساختهای آبرسانی اش پوسیده بود و نیاز به تعمیرات اساسی داشت، چند ماه، خودش و همسرش در قسمت اندرونی اتاق کار اصلی رییسجمهور زندگی میکردند.

روایت یکی از اطرافیان شهید رییسی از منزل و محل سکونت ایشان در دوران ریاست جمهوری: عملا در یک محیط اداری زندگی میکرد ومحل سکونت پیشنهادی را به خاطر بزرگ بودن و خرج های اضافی، رد کرد.
 
وقتی که آقای رییسی رییسجمهور شد، برعکس رییس جمهور قبلی، تاکید داشت که میخواهد در همان محدوده نهاد ریاست جمهوری ساکن شود که هم زحمت محافظین و یگان حفاظت کمتر باشد هم به خاطر ترددهای مکرر رییس جمهور در خیابانها ویا حفاظت از منزل وی و محدودیتهایی که ایجاد میشود، مردم اذیت نشوند. دستور داده بود خانه کوچک و کم هزینه ای باشد چون فقط خودش و همسرش میخواستند آنجا زندگی کنند و دخترهای ایشان هم هر کدام دنبال اجاره منزلی در سطح شهر بودند.
 
خیلی گشتیم ولی اساسا در آن محدوده، محل سکونت مناسبی با ویژگی های حفاظتی لازم برای رییسجمهور، نبود.
 
 نهایتا ایشان تصمیم گرفتند در محلی که رییس جمهور قبلی بعضی روزها به عنوان دفتر کار از آنجا استفاده میکرد ساکن شوند تا محل مناسبی پیدا شود.
 
بعد از مدتی یکی دیگر از ساختمانهای اداری، برای سکونت رییس جمهور بازسازی شد اما وقتی ایشان و همسرشان آمدند و آنجا را
عیسی محمدزاده خلبان هواپیمای جنگی در دوران دفاع مقدس میگوید؛ پوست تنم کنده شد و صدای شکستن مهرهای لگن و کمرم را میشنیدم، گویی به زمین رسیده بودم، یک لگد درست و حسابی مرا به هوش آورد، بدبختانه در محل زندگی حزب دموکرات و نیروهای کومله فرود آمدم.

فقط یک ربع از لحظه تحویل سال ۱۳۶۴ گذشته بود که عیسی محمدزاده و حسین خلعتبری خلبانان مازندرانی ارتش جمهوری اسلامی ایران ساکن در همدان برای درگیری با دشمن به منطقه هوایی اعزام شدند.
هواپیماهای جنگنده از سال ۱۳۵۹ شکارچی عراقیها بودند، این بار خلبانان؛ حسین خلعتبری در کابین جلویی و عیسی محمدزاده در کابین عقبی خودشان را برای حملهای دیگر آماده کرده بودند، هر دوی آنها سابقهای کاری بیش از ۱۰ سال داشتند و دوره آموزشی را در آمریکا سپری کرده بودند.

آن روز هوا برای پرواز نامساعد بود اما چارهای جز اطاعت امر و حذف جنگندههای دشمن از منطقه استحفاظی پروازی خود نداشتند، رادار سایت پروازی همدان هادی این پرواز بود، بعد از گشتی در منطقه برای سوختزنی خودشان را به سوخترسان مادر رساندند و پرواز را از سر گرفتند.کمی که اوج گرفتند پیامی مبنی بر حضور یک جنگنده در سمت چپ هواپیما مشاهده کردند، عیسی محمدزاده گفت: «حسین جان
شاید در نگاهی قیام ۱۵ خرداد را بخاطر حضور بینظیر زنان بتوان یک خیزش زنانه دانست؛ در این خصوص نگاهی به برخی اسناد آن ایام میاندازیم.

شاید در نگاهی قیام ۱۵ خرداد را بخاطر حضور بینظیر زنان بتوان یک خیزش زنانه دانست؛ قیامی که قبل از آن محمدرضا پهلوی اقدامات بسیاری را برای به ابتذال کشاندن زنان انجام داد.
با استقرار سلطنت پهلوی، در حقیقت دوره اجرای سیاست مذهبزدایی و استحاله فرهنگی از طـریق فرهنگ تجددگرایی در دستور کار هیئت حاکمه قرار گرفت؛ لذا جامعه ایران برای تبدیل شدن به جامعهای بیهویت و غیرمولد باید از فرهنگ و ارزشهای ملی و اسلامی تهی میشد.
از آنجا که به دلیل ریشهدار بودن تفکر و تقیدات مذهبی و عرف و سنن ملی، سیاست مذهبزدایی با مشکلات جدی و مقاومت اجتماعی مواجه بود؛ بنابراین رژیم پهلوی همانند تجربه اروپا، تهاجم به مذهب را از طریق رواج سکولاریزم، تحقیر نمادهای دینی و سنن ملی و سخن گفتن از مسائلی که در عمل، خود آنها هیچ پایبندی به آن نداشتند، آغاز کرد.

امام خمینی(ره) با فراست خاص خود دریافته بود که استعمار و ایادی آن بر اساس سلطهطلبی خود در جستجوی راهها

