علی امینی همچنین در خاطرات خود اینگونه مینویسد: «دکتر مصدق سه اسلحه خصوصی داشت یکی عصا... که بلند میکرد، دیگری مبالغه در نشان دادن ضعف و بیماری... اسلحه دیگر او گریه بود که به وسیله آن مردم را به رقت میآورد و به دنبال خود میکشید».
در سالروز ملی شدن صنعت نفت و در روزهایی که بار دیگر نام مصدقالسلطنه به عنوان یکی از پرافتخارترین مردان ایران معرفی میشود به بررسیهای منصفانه و واقعگرایانه از عملکرد و شخصیت وی میپردازیم تا مشخص شود که چرا امام معتقد بود مصدق به اسلام سیلی زد.
* پیشینه محمد مصدق
برخلاف آنچه شهرت دادهاند، مصدق از یک خانواده فقیر و یا حتی متوسط نبود. او یکی از فرزندان خاندان قاجار بود که قسمت اعظم بدبختیها و عقبماندگیهای ملت ما مربوط به همین خاندان است. آزادیخواهی او از قبیل آزادیخواهی ناصرالدین و مظفرالدین و محمدعلی شاهها بود ولی با پوشش آراستهای که با نیرنگ استتار شده بود. به هنگامی که مشروطهخواهان طرفدار انگلستان به سفارت انگلیس پناهنده شدند، مصدقالسلطنه نیز در خانه منشی سفارت انگلیس که دوست صمیمی او بوده است مخفی میشود. (تقریرات مصدق ـ یادداشت شده توسط آقای جلیل بزرگمهر ـ ص۱۳٫) و چندی بعد به عضویت دارالشورای استبداد در میآید. قسمتی از تقریرات او در این زمینه به شرح زیر است: «…حشمتالدوله والاتبار (برادر مصدق) منشی مخصوص محمدعلیشاه که در دستگاه او از آزادیخواهان حمایت میکرد برای اینکه مرا از نگرانی و تشویش درآورد دستخطی هم برای عودت من در مجلس مزبور صادر کرد و برایم فرستاد. مرحوم مشیرالسلطنه صدراعظم، مجلس مذکور را افتتاح کرد و مرحوم نظامالملک به ریاست آن از طرف شاه منصوب شد. من فقط در همان یک جلسه در آن مجلس حاضر شدم.»( تقریرات مصدق ـ همان، ص ۱۳ و ۱۴٫)

از نظر مالی مصدقالسلطنه یکی از مالکین بزرگ و اشرافی بود و ده بزرگ او در احمدآباد قسمتی از ثروت عظیم او را تشکیل میداده است. قسمتهای زیادی از خیابان کاخ (فلسطین) به صورت منزل شهری و املاک و مستغلات استیجاری او بود که از جمله یکی از این ساختمانها را در زمان نخستوزیری خود به اداره اصل چهار ترومن که لانه جاسوسی آمریکا در ایران بود اجاره داد.
* مصدق و ارتباط با شبکه فراماسونی
مصدق السلطنه از جمله لبیکگویان به ندای فراماسونی میرزاملکمخان است