صبح زود همین که از خانه بیرون زد گفت:
((مسابقه می دیم! از الان تا شب))
چشمش به دختری که از سر کوچه می آمدافتاد،
نگاهش را کج کردو به شیطان گفت:
فعلا یک - هیچ به نفع من!
نگاهمون رو کنترل کنیم خیلی از گناه ها پیش نمیاد(جهاد نگاه)
شما هم از همین الان شروع کنید !!!
((مسابقه می دیم! از الان تا شب))
چشمش به دختری که از سر کوچه می آمدافتاد،
نگاهش را کج کردو به شیطان گفت:
فعلا یک - هیچ به نفع من!
نگاهمون رو کنترل کنیم خیلی از گناه ها پیش نمیاد(جهاد نگاه)
شما هم از همین الان شروع کنید !!!

